* منتظر فرج آل محمد(ص) باشید و از رحمت خداوند نومید مشوید، چرا که همانا بهترین اعمال در نزد خداوند عزّوجلّ، انتظار فرج است.
* و هم فرمودند: تلاش و ممارست برای کندن کوهها، آسان تر از تلاش برای بدست آوردن فرمانروایی و حکومتی است که وقتش هنوز باقی است.
* از خداوند يارى بجوييد و صبر و مقاومت كنيد، چرا که زمين از آنِ خداوند است كه آن را به هر يك از بندگانش كه بخواهد به ارث مىگذارد و عاقبت به نفع پرهيزكاران است.(سلطنت و شوکت ابدی در نهایت به پرهیزگاران می رسد و آنها دولت و حاکمیت مستقر و لا زوال پیدا میکنند)
* برای دمیدن ظهور قبل از رسیدن به زمان خودش؛ عجول و شتاب زده نباشید که پشیمان میشوید و مبادا زمان به ضرر شما طولانی شود که آنگاه قلبهایتان، قساوت پیدا میکند(چه بسا منظور این است که با اعمال صالح تعجیل در فرج را از خداوند بخواهید تا مبادا بخاطر طولانی شدن غیبت بواسطه اعمالتان، باعث قساوت قلوبتان بشوید و شاید منظور حضرت این باشد که اگر در مهلتی که خداوند با عقب انداختن عقوبت گناهانتان میدهد؛ توبه نکنید هر چه آن مهلت به درازا بکشد، بیشتر باعث قساوت قلبتان میشود)
* و فرمود: کسی که پذیرای امر ماست فردا در حظیرة القدس (وادی مقدس بهشت) با ما خواهد بود، و کسی که منتظر امر ماست، همچون کسی است که در راه خدا در خون خود غلتیده باشد.
*خصال شیخ صدوق ص ۶۱۶
*****************
* هرگونه تبلیغات در صورت انجام ارتباطی به این وبلاگ ندارد
* استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
امیرالمؤمنین (علیه السّلام) فرمود که این پنج کلمه را، این پنج مطلب را، از من فرا بگیرید؛ پنج کلمهای که هر چه سِیر کنید در این دنیا، نخواهید توانست بهتر از این کلمات حکمتآمیز را پیدا کنید. تعبیر حضرت این است که «لَو رَکِبتُمُ المَطی»؛ «مطی» جمع «مطیّه» است؛ یعنی چهارپایان و مراکبِ آن روزِ دنیا؛ حالا شما بفرمایید هواپیما و اتومبیل. فَاَنضَیتُموها؛ یعنی فرسوده کنید؛ [یعنی اگر] آن قدر سواری بکشید از این شتر یا این اسب که از پا بیندازید او را؛ یعنی این قدر پیش بروید؛ راه بروید. خلاصه، کنایه از این معنا است که هر چه بگردید، نخواهید توانست مثل این کلمات را در حکمت پیدا کنید. این پنج کلمه [برای هر کس] این است:
اَلا لا یَرجو اَحَدٌ اِلَّا رَبَّه
[اوّل:] امیدی به غیر خدا نداشته باشد؛ پشت سر همهی عوامل مادّی، ارادهی الهی را ببیند. گاهی همهی وسایل مادّی هم فراهم است امّا نتیجهبخش نمیشود. همهی این سلسلهی علل و معالیلی که در این عالَم طبیعت گذاشته شده است، قوامش و تأثیرش به ارادهی الهی است. این را آدم بفهمد و امید او به خدا باشد؛ امید او به این عوامل ظاهری، یعنی به این جسمهای بیروح و این کالبدهای بیجان نباشد. همهی این علل و عوامل، بدون ارادهی الهی کالبدی هستند بیجان؛ جان آنها، روح آنها، حقیقت آنها عبارت است از ارادهی الهی. پس در همه چیز دنبال امید به خدا باشید؛ این، کار انسان را خیلی آسان و گوارا میکند.
وَ لا یَخافَنَّ اِلَّا ذَنبَه
[دوّم:] از هیچ چیز هم جز گناهِ خود نترسد. این گناه، آثار دنیوی و اخروی دارد. وَ ما اَصابَکُم مِن مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَت اَیدیکُم؛(۲) این همان گناهان ما است، خطاهای ما است؛ ما هستیم که با سوء تدبیر خودمان، با سوء عمل خودمان، با تنبلی خودمان، با دخالت دادن هواهای نفْسانی خودمان، کارها را خراب میکنیم و میوهی تلخ آن، کام ما را تلخ میکند. پس آنچه باید واقعاً از آن بترسیم، خطای خود ما، گناه خود ما، تخلّف خود ما است. این دوّمی موجب میشود که انسان مراقب باشد که در همهی امور زندگی خطا نکند، مواظب باشد که درست بیندیشد، درست فکر کند، درست عمل کند و خواستها و هواها را در تصمیمگیریهای گوناگون در زندگی خودش اثر ندهد. همین جور هم هست؛ در زندگیتان [اگر] نگاه کنید، خواهید دید همه چیز همین جور است.
وَ لا یَستَحیِی العَالِمُ اِذا لَم یَعلَم اَن یَتَعَلَّم
[سوّم:] شخصی که عالم است، خجالت نکشد از اینکه بیاموزد آن چیزی را که نمیداند. مرحوم کیوان سمیعی -مرد بافرهنگِ فرهیختهای بود به قول امروز؛ مرحوم کیوان سمیعی چند سال پیش فوت کرد- میگفت مرحوم حاج آقا حسین قمی در سفری که از عتبات آمده بود برای زیارت و برمیگشت، آمد کرمانشاه -مرحوم آقای حاج آقا حسین قمی مرجع تقلید بود آن وقت- یک مسئلهای در قبله محلّ اختلاف شد بین علما، مرحوم سردار کابلیِ معروف که اهل نجوم و این چیزها بود، آمد نشست برای حاج آقا حسین شرح داد؛ میگوید من در مجلس بودم، دیدم حاج آقا حسین وقتی فهمید که این مردِ واردی است، با اینکه سردار کابلی، هم سنّاً، هم رتبهی علمیاش و رتبهی حوزویاش خیلی پایینتر از مرحوم حاج آقا حسین بود -البتّه او هم عالم بود، فاضل بود- حاج آقا حسین مثل یک شاگرد گفت شما فردا هم تشریف بیاورید؛ فردا هم آمد برایش شرح داد مسئلهای را در باب قبله و تبیین کرد برای او. شما عالم هستید، امّا این مطلب را وقتی نمیدانید، از اینکه بروید یاد بگیرید شرم نکنید. آنچه حالا انسان میخواهد یاد بگیرد و بنا دارد که یاد بگیرد، نگویید «من بروم یاد بگیرم با این شأن و با این مقام و با این شهرت؟» ببینید این دایرهی علمآموزی و گسترش علم تا کجاها همین طور گسترده میشود! تمامشدنی نیست یاد گرفتنِ انسان.
وَ لا یَستَحیی اِذا سُئِلَ عَمّا لا یَعلَمُ اَن یَقولَ اللهُ اَعلَم
[چهارم:] یک چیزی هم که از شما پرسیدند، وقتی نمیدانید، خجالت نکشید از اینکه بگویید: من نمیدانم، خدا میداند. حالا در این روایت دارد «اللهُ اَعلَمُ»؛ در یک روایت دیگر با یک سند دیگری همین مطلب نقل شده که دارد «اَن یَقولَ لا اَعلَم». آدم چیزی را که نمیداند، خجالت نکشد از اینکه بگوید من نمیدانم آن را؛ علم را با جهل مخلوط نکنید. الان خیلیها از این کسانی که مدّعیانِ علم هستند در عرصههای مختلف ــ نه فقط عمامهایها؛ عمامهای و غیر عمامهای؛ دیگر حالا غیر عمامهایها شلوغتر کردهاند تا عمامهایها ــ اینها وقتی یک چیزی را نمیدانند، ننگشان میکند که بگویند نمیدانیم، رشتهی ما نیست، کار ما نیست، بلد نیستیم، تحقیق نکردهایم، درسش را نخواندهایم؛ ننگشان میکند که این را بگویند؛ یک چیزی حتماً در جواب افاده میکنند، افاضه میکند، غلط؛ یعنی جهل را میریزند در عرصه و سفرهی علم، مخلوط میکنند، علم را خراب میکنند.
وَ اعلَموا اَنَّ الصَّبرَ مِنَ الایمانِ بِمَنزِلَةِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ وَ لا خَیرَ فی جَسَدٍ لا رَأسَ لَه
[پنجم:] همه چیزِ ایمان صبر است. صبر یعنی تحمّل کردن، استقامت کردن، پای فشردن در راه صحیح؛ به این میگویند صبر، که پشتوانهی همهی حرکتها و تلاشهای انسان هم صبر است.
۱) خصال، ج ۱، ص ۳۱۵؛ «على (علیه السّلام) فرمود: کلماتى از من فرا گیرید که اگر بر چهارپایان سوار شوید و در راهپیمایى آنها را از پاى درآورید، مانند آن کلمات را نخواهید یافت. هان که هیچ کس جز به پروردگارش امید نبندد و بجز از گناهِ خویش نهراسد و چون چیزى نداند از فرا گرفتنش خجالت نکشد و چون چیزى از او سؤال شد که نمیداند، خجالت نکشد و بگوید خدا بهتر میداند، و بدانید که شکیبایى براى پیکرهی ایمان همچون سر است براى بدن، و بدنى که سر ندارد خیرى در او نیست.»
۲) سورهی شوریٰ، بخشی از آیهی ۳۰؛ «و هر [گونه] مصیبتى به شما برسد به سبب دستاورد خود شما است ...»
* هرگونه تبلیغات در صورت انجام ارتباطی به این وبلاگ ندارد
* استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
مؤمن پنج نشانه دارد: پرهیزکاری در خلوت، صدقه در دستتنگی، صبر در هنگام مصیبت، بردباری هنگام غضب و راستگویی در حین خشم.
بحارالانوار، ج ۶۴، ص ۲۹۳
شرح حدیث:
شرح حدیث توسط آیتالله العظمی مجتبی تهرانی رحمتاللهعلیه:
روایتی از امام زین العابدین علیه السلام منقول است که حضرت فرمودند: مؤمن پنج نشانه دارد:[1]
اوّل؛ «الْوَرَعُ فِی الْخَلْوَةِ»، مؤمن حالت کنارهگیری از گناه دارد، آن هم در موقعی که غیر از خدا حاضر و ناظری نیست. اگر کسی در عَلَن معصیتی را ترک کند، مثلاً شرب خمر نکند یا نعوذ بالله با نامحرم نامشروع برقرار نکند، خوب است، امّا این ترک گناه در عَلَن، گویای این نیست که این فرد به اصطلاح ایمان قوی داشته باشد.
اگر در جایی که جز خدا کسی نبود، گناه را ترک کرد، آنجا معلوم میشود که ایمان در قلب او رسوخ کرده است و به تعبیر اهلش اعتقاد، از واردات قلبیّه او شده است، چون جز خدا هیچکس را حاضر و ناظر نمیبیند و خودش را در محضر الهی میبیند؛ لذا این ترک گناه خیلی ارزشمند است.
دوم؛ «وَ الصَّدَقَةُ فِی الْقِلَّةِ»؛ وقتی مؤمن تنگدست است، به مقدار توانش در راه خدا انفاق میکند و صدقه میدهد. این مورد نیز گویای این است که وابستگی مؤمن به خدا از نظر درونی قوی است. چون آن کسی که دستش خالی نیست بلکه از امور مادّی پر است و فراوان دارد، اگر چهار سنّار هم به این و آن کمک کند، خوب است، امّا خیلی هنر نکرده است. چرا؟ چون دستش پر است. اگر کمکی هم کند، چیزی از او کم نمیشود. اگر آنجایی که میبینی از تو کم میشود و نسبت به امور دنیایی تعلّق داری، آنجا انفاق کردی ارزش دارد، «وَ الصَّدَقَةُ فِی الْقِلَّةِ».
سوم؛ «وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِیبَةِ»، آنگاه که مصیبتی متوجّه مؤمن میشود، صبر میکند، تحمّل میکند، نعوذبالله زبان به شکایت از خداوند نمیگشاید. این صبر کاشف از این است که رابطهاش با خدا رابطهای معنوی و قوی است، «وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِیبَةِ»، این عمل ارزشمند است.
چهارم؛ «وَ الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ»، حلم یعنی بردباری، آنگاه که نیروی خشمش برانگیخته میشود و عصبانی میشود، خودش را کنترل میکند و این حلم و بردباری کشف از ایمان او میکند. مؤمن هنگام خشم جلوی خودش را میگیرد تا خشم و غضبش افسار گسیخته نباشد. این هم یکی از نشانههای مؤمن بود.
پنجم؛ «وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ»، معمولاً کسانیکه مبتلا به دروغگویی میشوند، به خاطر یکی از این دو چیز است: یا جلب منفعت است یا دفع ضرر، ریشه دروغگویی این دو هستند. شخص چون میترسد که منفعتی را از دست بدهد، دروغ میگوید. مثلاً مشتری آمده، برای آنکه نکند از دستش بدهد به او دروغ میگوید، از خوف اینکه منفعتی را از دست بدهد دروغ میگوید، یا از آنطرف، از اینکه ضرری متوجّهاش شود، بیم دارد. آنجا خوف از دست رفتن منفعت بود، این یکی خوف از جلب ضرر است، لذا دفع ضرر هم علّت متوسّل شدن به دروغ میباشد. اوّلی جلب منفعت بود، دوّمی دفع ضرر. «وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ». آنجایی که مؤمن بیم دارد نفعی از دستش برود یا ضرری متوجّهاش شود، بازهم راست میگوید.
حضرت امام سجاد علیه السلام، پنج مورد از نشانههای خیلی مهمّ مؤمن را فرمودند و اگر انسان واقعاً دارای این خصلتها باشد، از نظر ایمانی بهترینِ افراد است.
پینوشت:
[1] . ما راجع به نشانههای مؤمن و علامات مؤمن روایات بسیار داریم و تعداد زیادی هم در آن شمارش شده است. در این روایت حضرت پنج مورد را مطرح میفرمایند.
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
قدم اول: نماز اول وقت قدم دوم: احترام به پدر و مادر قدم سوم: قرائت دعای عهد قدم چهارم: صبر در تمام امور قدم پنجم: وفای بهعهد با امام زمان(عج) قدمششم: قرائتروزانهقرآن همراه بامعنی قدم هفتم: خودداری از پرخوری و پرخوابی قدمهشتم: صدقه برای سلامتی امامزمان(عج) قدمنهم: حفظ زبان (پرهیز از غیبت و تهمت) قدم دهم: فرو بردن خشم قدم یازدهم: ترک حسادت، طمع و بخل قدم دوازدهم: ترک دروغ قدم سیزدهم: کنترل چشم قدم چهاردهم: دائمالوضو بودن
حدیث توصیه های اخلاقی خداوند عزّ و جلّ فرمود: یا بنی ادم اطیعونی بقدر حاجتکم الی و اعصونی بقدر صبرکم علی النار و اعملو للدنیا بقدر لبثکم فیها و تزو دوا للاخرة بقدر مکثکم فیها. یا بنی ادم زارعونی و عاملونی و اسلفونی اربحکم. عندی ما لا عین رأت و لاادن سمعت و لا خطر علی قلب بشر یابن ادم اخرج حب الدنیا من قلبک فانه لا یجتمع حب الدنیا و حبی فی قلب واحد یابن ادم اعمل بما امرتک و انته عما نهیتک اجعلک، حیاً لا توت ابداً یابن ادم اذا وجدت قساوة فی قلبک و سقماً فی جسمک و نقیصة فی مالک و حریمة فی رزقک فاعلم انک قد تکلمت فیما لا یعنیک یابن ادم أکثر من الزاد فان الطریق بعید، و خفف الحمل فان الصراط دقیق و اخلص العمل فان الناقد بصیر و اخر نومک الی القبور و فخرک الی المیزان و لذاتک الی الجنة و کن لی اکن لک و تقرب الی بالاستهانة بالدنیا تبعد عن النار یابن ادم لیس من انکسر مرکبه و بقی علی لوحة فی البحر باعظم مصیبة منک لانک من ذنوبک علی یقین و من عملک علی خطر.
ای فرزند آدم! به اندازهای که به من نیازمند هستید مرا اطاعت کنید و به اندازهای که صبر بر آتش دوزخ دارید، مرا نافرمانی کنید و به اندازهای که در دنیا باقی هستید، برای دنیا عمل کنید و به مقداری که در آخرت باقی هستید برای آن زاد و توشه فراهم کنید. ای فرزند آدم! در زراعت و معاملات خویش (همچون معامله سلف که بهاء را از پیش می دهید) مرا طرف معامله خویش قرار دهید تا به شما سودی دهم که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه بر قلب انسانی خطور کرده ای فرزند آدم! دوستی را از دل خویش بیرون کن زیرا دوستی دنیا و محبت من در یک دل جمع نمی شود ای فرزند آدم! آنچه را به تو فرمان داده ام انجام بده و از آنچه تو را باز داشته ام دست بردار تا تو را زنده ای قرار دهم که هرگز نمی میرد. ای فرزند آدم! هنگامی که در دلت سختی و در جسمت بیماری و در مالت کمبود و در روزیت محرومیت یافتی، پس بدان (علت آن) سخن گفتن تو در اموری است که فائدهای برای تو ندارد. ای فرزند آدم! زاد و توشه بسیار فراهم کن زیرا راه بسی دور است، و بار خویش را سبک گردان زیرا (پل) صراط بسیار باریک است، و عمل خویش را خالص گردان چونکه بازرس بی نهایت بینا میباشد، و خواب (بسیار و طولانی) خود را برای قبر به تأخیر بینداز، و فخر و مباهات کردن را برای ترازوی (سنجش اعمال) قرار بده، و لذت بردن خویش را برای بهشت بگذار و (خالص) برای من باش، تا برای تو باشم، و با پست شمردن دنیا به من نزدیک شو، (تا در مقابل) از آتش دوزخ دور گردی. ای فرزند آدم! کسی که در میان دریا کشتی او شکسته، و بر تخته پارهای باقی مانده است، مصیبتاش بزرگتر از تو نیست، زیرا تو به گناهت یقین داری و از عملت نزدیک به هلاکتی. جواهرالسنیه، ص 139
اعمال امّ داوود را چگونه انجام دهیم؟ اعمال ام داود
حوزه/ چگونگی این عمل، مطابق روایت شیخ در «مصباح المتهجّد» به این نحو است که: روزهای سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم ماه رجب را روزه می گیری، در روز پانزدهم، نزدیک ظهر غسل می کنی و چون ظهر شد، نماز ظهر و عصر را بجا می آوری ...
به گزارش خبرگزاری حوزه، از مهمترین اعمال روز نیمه رجب، عمل «امّ داوود» است که به گفته علاّمه مجلسی: «شیخ صدوق»، «شیخ طوسی» و «سیّد بن طاووس»(ره) به سندهای معتبر آن را نقل کرده اند. این عمل برای برآمدن حاجات و رفع اندوه و غم، حلّ مشکلات و دفع ظلم ستمگران بسیار مؤثّر است. (و به گفته «علاّمه مجلسی»، در «زاد المعاد»، بارها تجربه شده است.)
اجمال این روایت و سبب نامگذاری آن به «امّ داوود» چنین است:
جناب فاطمه، مادر داوود بن حسن (نوه پسری امام حسن مجتبی(علیه السلام)) دایه امام صادق(علیه السلام) بود، که فاطمه، امام صادق(علیه السلام) را شیر داده بود، هنگامی که «محمّد بن عبداللّه بن حسن» در مدینه قیام کرد، «منصور دوانیقی» لشکری را برای نبرد با آنان فرستاد که آنها را شکست دادند و محمّد و برادرش ابراهیم را کشتند، و عبداللّه بن حسن و جمعی از سادات را دستگیر نموده و به زندان عراق منتقل کردند، در میان آن گروه «داوود» نیز حضور داشت. مادر داوود می گوید: چون مدّتی از حبس فرزندم گذشت و از او خبری به من نرسید، بسیار پریشان شدم و پیوسته تضرّع و دعا می کردم و از صلحا و نیکان و برادران دینی برای نجات فرزندم طلب دعا می نمودم، ولی نتیجه ای نمی گرفتم و گاهی خبر کشته شدن داوود به من می رسید و گاه می گفتند که وی زنده است. روز به روز اندوه و مصیبت من بیشتر می شد و از دیدار او ناامیدتر می شدم. تا آن که شنیدم، امام صادق(علیه السلام) بیمار شده است. به عیادت آن حضرت رفتم، وقتی خواستم برخیزم، امام فرمود:
از داوود چه خبر داری؟ من وقتی که نام «داوود» را شنیدم، گریستم و گفتم: فدایت شوم، داوود در عراق زندانی است، من که از دیدار او ناامیدم! از شما التماس دعا دارم، او را دعا کنید، او برادر رضاعی شماست!
امام(علیه السلام) فرمود: چرا از دعای «استفتاح» و دعای «اجابت» و «نجاح» غافلی! این دعا، دعایی است که درهای اجابت الهی را می گشاید و فرشتگان از آن استقبال می کنند و دعا کننده را به اجابت دعایش، بشارت می دهند و کسی که این دعا را بخواند، پاداش او بهشت است.
پرسیدم: این دعا و عمل به آن چگونه است؟
امام(علیه السلام) فرمود: ماه رجب نزدیک شده است و این ماه، ماهی ارزشمند است و دعاها در آن به اجابت می رسد، در سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم ماه رجب، روزه بگیر! امام(علیه السلام) در ادامه نحوه اعمال را بیان کرد و فرمود: این دعا، بسیار شریف و پرارزش است که مشتمل بر اسم اعظم خداست و هر کس آن را بخواند، حاجت او برآورده می شود.
امّ داوود می گوید: آن حضرت، دعا را برای من نوشت، من آن را به خانه بردم و انجام دادم تا آن که در شب شانزدهم، پس از افطار و عبادت به خواب رفتم؛ رسول خدا(صلی الله علیه وآله) را در خواب دیدم، آن حضرت، علاوه بر بشارت بهشت و آمرزش گناهان، خبر آزادی و بازگشت فرزندم را به من داد؛ چند روزی نگذشت که پسرم آزاد شد و با عزّت و احترام نزدم بازگشت و جریان آزادی خود و اموری را که سبب آن شد، برای من تعریف کرد. (۷)
کیفیّت عمل امّ داوود:
چگونگی این عمل، مطابق روایت شیخ در «مصباح المتهجّد» به این نحو است که: روزهای سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم ماه رجب را روزه می گیری، در روز پانزدهم، نزدیک ظهر غسل می کنی و چون ظهر شد، نماز ظهر و عصر را بجا می آوری، در حالی که رکوع و سجود را نیکو انجام می دهی. خوب است این عمل در مکان خلوتی باشد که چیزی تو را مشغول نسازد و انسانی با تو سخن نگوید؛ وقتی که نمازت به پایان رسید؛ رو به قبله می نشینی و این سوره ها را می خوانی:
۱ـ سوره حمد، صد مرتبه.
۲ـ سوره اخلاص، (قل هو اللّه احد)، صد مرتبه.
۳ـ آیة الکرسی، ده مرتبه.
۴ـ سوره های انعام، اسراء، کهف، لقمان، یس، صافّات، حم سجده (فصّلت)، حمعسق (شوری)، دخان، فتح، واقعه، مُلک، ن و القلم و سوره انشقاق تا آخر قرآن، پس از پایان سوره های قرآنی، در همان حال که رو به قبله نشسته ای، این دعا را بخوان:
ای که مهار کردی جنیان نافرمان را و مقهور ساختی شیاطین سرکش را و گردنِ گردن کشان را به خواری کشاندی و نقشه های شوم مسلّط شدگان را از ناتوانها بازگرداندی
استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله پرسش شد بهترين بندگان خدا كيست؟ فرمودند:
كسانى اند كه چون نيكى كنند مسرور بگردند و هنگامى كه بدى كنند طلب آمرزش كنند و بهنگام بخشش سپاس پروردگار را بجاى آورند و اگر ببلاها گرفتار شوند صبر كنند و زمان خشمگينى بگذرند.
(صفات الشیعة) كافي (ط - الإسلامية)، ج۸، ص: ۲۴۸
حضرت امام صادق عليه السّلام فرمودند:
خداى تعالى عهد و ميثاق گرفت در عالم ذر از تمامى مردم در حالى كه همگى آنها اشباح بودند (مانند ذرات غبار) و هر كدام از ارواح مردم كه در آن روز با يك ديگر آشنا شدند و الفت پيدا كردند در دنيا هم با يك ديگر آشنايند (و قلب آنها بهمديگر مايل مىشود و محبت و دوستى بين آنها پديد ميگردد) و هر يك از ايشان كه آشنا نشدند در دنيا هم آشنا نيستند.
(علل الشرایع)
لبیک
نقل است که حضرت موسی علیه السلام در کوه طور در مناجات خود عرض کرد: یا الله العارفین (ای خدای عارفان) جواب آمد لبیک (یعنی ندای تو را پذیرفتم) سپس عرض کرد: یا الله المطیعین (ای خدا اطاعت کنندگان) جواب شنید لبیک، سپس عرض کرد: یا الله العاصین (ای خدای گنهکاران)، این دفعه سه بار شنید لبیک، لبیک ؛ لبیک . حضرت موسی علیه السلام عرض کرد: حکمتش چیست که این دفعه سه بار شنیدم که فرمودی لبیک، به او خطاب شد: عارفان به معرفت خود، و نیکوکاران به کار نیک خود، و مطیعان به اطاعت خود، اعتماد دارند، ولی گنهکاران، جز به فضل من، پناهی ندارند، اگر از درگاه من ناامید گردند، به درگاه چه کسی پناه ببرند؟
ذکر فضائل ابرار
حضرت موسی(س) و مرد کشاورز
روزی حضرت موسی به خداوند متعال عرض کرد: دلم می خواهد یکی از آن بندگان خوبت را ببینم. خطاب آمد: به صحرا برو. آنجا مردی کشاورزی می کند. او از خوبان درگاه ماست. حضرت به صحرا آمد و مردی را مشغول به کشاورزی دید. حضرت تعجب کرد که او چگونه به درجه ای رسیده است که خداوند می فرماید از خوبان ماست. از جبرئیل پرسش کرد. جبرئیل عرض کرد: در همین لحظه خداوند او را امتحان میکند، عکس العمل او را مشاهده کن. بلیه ای نازل شد که آن مرد در یک لحظه هر دو چشمش را از دست داد. نشست و بیلش را در مقابلش قرار داد و گفت: مولای من تا تو مرا بینا می پسندیدی من داشتن چشم را دوست می داشتم. حال که تو مرا نابینا می پسندی من نابینایی را بیش از بینایی دوست می دارم. حضرت دید این مرد به مقام رضا رسیده است. رو کرد به آن مرد و فرمود: ای مرد من پیغمبرم و مستجاب الدعوه. میخواهی دعا کنم خداوند چشمانت را شفا دهد؟ مرد گفت: خیر. حضرت فرمود: چرا؟ گفت: آنچه مولای من برای من اختیار کرده بیشتر دوست می دارم تا آنچه را که خودم برای خودم بخواهم
ذکر فضائل ابرار
چشم باطن بین
مرحوم وحید بهبهانى در سن نود و هشت سالگى ـ زمانى که نسیان بر ایشان عارض شده بود و در منزل به تدریس شرح لمعه مشغول بود و به عده خاص و اندکى اجازه مىداد که به محضرشان بروند و در درس شرکت کنند ـ روزى به یکى از شاگردان اشاره کرد که بماند.
وقتى همه رفتند، به او فرمود: فلان جا زیر فرش پول وجود دارد، آن را بردار و برو غسل جنابت کن. و بعد از این، با حالت جنابت در مجلس درس حاضر مشو!
ذکر فضائل ابرار
وعده مسئولین
پادشاهى در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد هنگام بازگشت سرباز پیرى را دید که با لباسى اندک در سرما نگهبانى مىداد. از او پرسید: آیا سردت نیست؟ نگهبان پیر گفت: چرا اى پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم. پادشاه گفت:من الان داخل قصر مىروم و مىگویم یکى از لباسهاى گرم مرا برایت بیاورند. نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد.
اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر وعدهاش را فراموش کرد. صبح روز بعد جسد سرمازده پیرمرد را در حوالى قصر پیدا کردند در حالى که در کنارش با خطى ناخوانا نوشته بود: اى پادشاه من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل مىکردم اما وعده لباس گرم تو مرا از پاى درآورد . . .
ذکر فضائل ابرار
در فوائد سکوت
بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد.پسر را گفت:که نباید این سخن با کسی در میان بنهی. پسر گفت: ای پدر فرمان تو راست لکن خواهم مرا بر فایده ی این مطلع گردانی که مصلحت در نهان داشتن چیست؟ پدر گفت:تا مصیبت دو نشود یکی نقصان مایه و دیگری شماتت همسایه.
(گلستان سعدی)
در فوائد سکوت
جوانی خردمند از فنون فضایل حظی وافر داشت و طبعی نافر چندانکه در محافل دانشمندان نشستی زبان سخن ببستی. باری پدرش گفت: ای پسر تو نیز آنچه دانی بگوی. پسر گفت:((ترسم که بپرسند از آنچه ندانم و شرمساری برم.))
(گلستان سعدی)
صبر
سقراط از حکمای یونان زنی بداخلاق داشت. روزی آن زن نشسته با نهایت بدخویی مشغول لباس شستن بود و در حین کار به سقراط دشنام میداد. حکیم از طریق حکمت، مروت و بردباری دم برنمیآورد و سکوت اختیار کرده بود. آرامش سقراط خشم همسرش را بیشتر میکرد به حدی که تشت را که پر از کف صابون بود بر سر و روی سقراط ریخت. ولی سقراط همچنان خونسرد بود. حاضران به حکیم اعتراض کردند که این مقدار تحمل بیموقع از شما پسندیده نیست. سقراط با لبخند گفت: حق با شماست. اما اثر غرش رعد و جهیدن برق، آمدن برف و باران است.
و مِن المؤمنین رجالً الصدَقوا ما عاهدَ الله ُ علیه و مِنهمُ مَن قضی نحبه و منهم من ینتظر
و اشهدانَّ لا اله الا الله و اشهد انَّ محمد رسول الله صل الله و علیه و سلم و اشهدُانَّ امیرالمؤمنین علی ولی الله
و اما بعد در زمانی که دنیا پر از آشوبِ شده و به چشم خودمان می بینیم که این از خدا بی خبران به نام اسلام چه جنایت هایی که نمی کنند و بر خود واجب دیدم که به دفاع از دین اسلام و دفاع از حقانیت شیعه بلند شوم و به دفاع از اسلام بپردازم، وصیت می کنم به تمام دوستان که از این راه سرپیچی نکنند که این راه حقی است و دفاع از شیعه و اسلام واجب است.
استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
از نصایح لقمان حکیم به فرزندش: گناهکار را سه علامت هست: ۱-خیانت می کند : در اموال( مال و جان و آراءو اعتمادِ مردم) ۲- دروغ می گوید: (بی پروا دروغ می گوید وبه دروغ گفتن عادت میکند) ۳-خلف وعده می کند: (وعده دروغ میدهد) و آنچه می گوید خلاف آن می کند. خصال 121.
بگو: «بارالها! مالک حکومتها تویی؛ به هر کس بخواهی، حکومت میبخشی؛ و از هر کس بخواهی، حکومت را میگیری؛ هر کس را بخواهی، عزت میدهی؛ و هر که را بخواهی خوار میکنی. تمام خوبیها به دست توست؛ تو بر هر چیزی قادری.
امام رضا علیه السّلام: هرگاه بندگان گناهانی شروع کنند که تا کنون نمیکردهاند، خداوند برای آنان بلاهایی را شروع میکند که تاکنون نمی شناختند. الکلینی؛ الکافی، ج۲، ص۲۶۸
مقدمات رسیدن به مقام "رضا" حق تعالی جل شأنه به موسی علیه السلام وحی نمود که: ای موسی! خلقی نیافریده ام که دوست تر دارم از بنده مؤمن خود، او را مبتلا نمی گردانم مگر برای مصلحت او، و او را عافیت نمی دهم مگر برای مصلحت او، و من داناترم به آنچه صلاح بنده من در آن است، پس باید که صبر کند بر بلای من و شکر کند بر نعمتهای من و راضی باشد به قضای من تا بنویسم او را از صدیقان نزد خود هرگاه عمل به رضای من کند و اطاعت امر من نماید امالی شیخ طوسی 238؛ المؤمن 17؛ التمحیص 55.
پاداش صبر بر ابتلائات رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: ابتلای بزرگ در عوض، پاداش بزرگ دارد و چون خداوند بنده ای را دوست بدارد به بلای بزرگش گرفتار کند آنگاه هر که خوشنود گردد خدا نیز بپاداش از وی خوشنود است و هر که بلا را ناخوش دارد دچار غضب الهی گردد. الخصال الممدوحه و المذمومه «صفات پسندیده و نکوهیده» شیخ صدوق
صفوان جمال گوید وقتى که امام صادق عليه السّلام به حيره تشريف آورده بودند به من فرمودند: آيا مايل به زيارت قبر حسين عليه السّلام هستى؟ عرض كردم: فدايت شوم آيا قبر آن حضرت را زيارت مى كنید؟ حضرت فرمودند: چگونه آن را زيارت نكنم و حال آنكه خداوند متعال در هر شب جمعه با فرشتگان و انبياء و اوصياء به زمين هبوط كرده و او را زيارت مى كنند. کامل الزیارات ، باب ۳۸ ، ح ۴ .
از جمله مناجات حق تعالی با موسی آن بود که: ای موسی! تو بنده منی و من خداوند توام، خوار مشمار هیچ حقیر و پریشانی را، و آرزو مکن حال توانگران را به چیزی چند که از مال دنیا به ایشان داده ام کافی ۸/۴ تحف العقول ۴۹۰
شکیبایى و انتظار فرج چقدر نیکو است، آیا گفته خدا را شنیدید که فرمود. «شما منتظر باشید که من هم با شما منتظرم» و همچنین فرمود: «انتظار بکشید که من هم با شما از انتظار کشندگانم»، بنابراین صبور باشید، چون فرج بعد از زمان یأس و ناامیدى مى رسد و افراد قبل از شما صبورتر بودند.
اگر ما جامعهای را فرض کنیم که تمام افراد آن، روش نفاقآمیزی دارند و همه منافق باشند و سایههای شوم نفاق بر سر آنها افتاده باشد، چنین جامعهای هم، عذاب مقیم دارد و عذابشان این است که در زندگی هرگز روی سعادت و رستگاری را نخواهند دید.
جامعهای که بهحسب ظاهر ادّعای اسلام دارند، امّا در باطن به اسلام گرایش ندارند، یا ایمان درستی به خدا ندارند، یا به خدای واقعی ایمان ندارند، این اجتماع، منافق است؛ چرا که «اَظْهَرَ الایمان و اَبْطَنَ الکفر.» چنین اجتماعی گرچه خود نپذیرند که کافرند و در زبان هم مدّعی ایمان باشند، ولی در عمل و زندگی و در نظامهای اجتماعی از ایمان و اسلام بویی نبردهاند. این اجتماع در ادّعا مخالف ریا و تظاهر است، امّا در عمل، غوطهور در ریا. برای اینچنین اجتماع فرضی هم «عَذابٌ مُقیمٌ» تصوّر میشود و بههمینسبب روی خوش نخواهند دید.
نمی شود به وعدهی مستکبرین و حرفهای جلسهی خصوصیشان اعتماد کرد ...
یکی دیگر از اصول امام اعتماد به صدق وعدهی الهی، و بیاعتمادی به قدرتهای مستکبر است/ اینکه امام به مستکبرین، هیچ اعتمادی و اعتقادی نداشت، این موجب میشد به وعدههای آنها اعتنایی نکند/ ما در قضایای جاری خود داریم لمس میکنیم که نمیشود به وعدهی مستکبرین و حرفهای جلسهی خصوصیشان اعتماد کرد.
شهید مدافع حرم شهید مهدی قاسمی (ابومائده)
تاریخ شهادت : 1394/11/25 | محل شهادت : حلب - سوریه | جاوید الاثر
امام خامنه ای:
اثبات اسلام ناب محمدی (ص) و نفی اسلام آمریکایی
یکی از اصول امام، اثبات اسلام ناب محمدی (ص) و نفی اسلام آمریکایی است/ اسلام آخوندهای درباری، اسلام داعشی و اسلام بیتفاوت در برابر جنایات صهیونیسم و آمریکا و چشمدوخته به قدرتهای بزرگ، همه سر در یک آخور دارند. از نظر امام همهی اینها مردودند/ پیرو امام باید مرزبندی داشته باشد هم با اسلام متحجر، هم با اسلام سکولار.
شهید مدافع حرم شهید مهدی قاسمی (ابومائده)
تاریخ شهادت : 1394/11/25 | محل شهادت : حلب - سوریه | جاوید الاثر
امام خامنه ای:
اگر راه امام را گم کنیم، یا فراموش کنیم، یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملت ایران سیلی خواهد خورد
اگر ملت ایران بخواهد هدفها و راه را ادامه دهد، باید راه و اصول امام بزرگوار را درست بشناسد، نگذارد شخصیت امام را تحریف کنند که تحریف شخصیت امام، تحریف راه امام و منحرفکردن مسیر صراط مستقیم ملت ایران است. اگر راه امام را گم کنیم، یا فراموش کنیم، یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملت ایران سیلی خواهد خورد.
شهید مدافع حرم شهید مهدی قاسمی (ابومائده)
تاریخ شهادت : 1394/11/25 | محل شهادت : حلب - سوریه | جاوید الاثر
امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص).