الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
به وبلاگ من خوش آمدید
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

از امام جواد علیه السلام پرسیدند، چرا مسلمانان از مرگ خوششان نمی آید؟ فرمود:
لِأنَّهُم جَهِلُوهُ، ‌فَکَرِهُوهُ، ‌وَ لَو عَرَفُوهُ وَ کانُوا مِن اَولِیاءِ اللهِ عزّوجلّ لاَحَبُّوهُ، ‌وَ لَعَلِمُوا اَنَّ الآخِرَةَ خَیرٌ لَهُم مِنَ الدُّنیا؛

برای آن که آن را نمی شناسند، از این رو آن را نمی پسندند، و اگر آن را می شناختند و از دوستان خداوند متعال بودند، مرگ را دوست داشتند و می دانستند که آخرت، ‌برای آنان بهتر از دنیاست.
موسوعة الکلمات الامام الجواد علیه السلام، ص 147

شرح حدیث:
مرگ، برای عده ای ترسناک و وحشت آور است.
برای بعضی هم لذّت بخش و روح پرور.
تا آنجا که می میرد، که باشد و عمر را چگونه گذرانده و وضع او پس از مردن چگونه باشد!
در بعضی از روایات دیگر هم آمده: علت ناخوشایندی مرگ برای بعضی آن است که خانه ی دنیا را آباد کرده اند و خانه ی آخرتشان خراب است. و هیچ کس دوست ندارد که از خانه آباد، به ویرانه برود و از لذت و راحتی، ‌به رنج و عذاب افتد.
مرگ اگر مرد است، گو نزد من آی
تا در آغوشش بگیرم، تنگ تنگ
من از او عمری ستانم جاودان
او ز من دلقی بگیرد، رنگ رنگ(1)
این برخورد با مرگ، از آن کسانی است که پس از مرگ به راحتی و نعمت و رضوان می رسند و مرگ برای آنان، پرگشودن و پریدن از قفس تنگ دنیا و پرواز در ابدیت است.
کسانی از مرگ می ترسند که تصور روشنی از آن ندارند، ‌یا اعمالشان سیاه و پرونده شان خراب است و چون دستشان از این دنیا کوتاه شود، ‌باید پاسخگوی تبهکاریهای دوران زندگی شان باشند.
ولی اولیای الهی، به چهره ی مرگ لبخند می زنند و از آن استقبال می کنند.
باید آخرت را با «عمل صالح» آباد کرد.
در این صورت، چه هراسی از مرگ؟

پی نوشت:
1. اقبال لاهوری
منبع: حکمت های تقوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام جواد علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، ‌چاپ اول (1391)

امام جواد علیه السلام فرمودند:
لا تَکُن وَلیًّا ِللهِ فِی العَلانِیَةِ، ‌عَدُوًّا لَهُ فِی السِّرِّ؛

چنان مباش که در آشکار، دوست خدا باشی و در نهان، ‌دشمنش.
اعلام الدین، ‌ص 309

شرح حدیث:
صف دوستان و دشمنان خدا، ‌از هم جداست.
خداوند هم صادقان را می پذیرد و از منافقان بیزار است.
کسی که بد کاره بود، ‌به یک زاهد ریاکار گفت:«من آنچه هستم، ‌می نمایم. آیا تو چنان که می نمایی، ‌هستی؟»
جوانمردی آن است که انسان در دوستی و دشمنی، صادق و روراست باشد، نه فریبکار و دو رو.
از جلوه های «نفاق»، ‌یکی هم آن است که انسان خود را مؤمن، ‌مسلمان، مخلص، دوستدارِ خدا، ‌پیرو اهل بیت علیهم السلام، تابع قرآن و تابع ولایت و شریعت نشان دهد، ‌اما در باطن، ‌به خدا و قیامت و دین و قرآن و مرجعیت و مهدویت، ‌عقیده نداشته باشد.
دوست خدا کیست؟
آن که فرمان او را بپذیرد، ‌تابع احکام الهی باشد، ‌رضای خدا را بر پسند خود و مردم ترجیح دهد، ‌نعمتهای خدا را بشناسد و شکر کند. به وعده های الهی ایمان داشته باشد و برای رسیدن به پاداش قیامت و بهشت، تلاش کند و...
دشمن خدا کیست؟
کسی که نافرمانی و عصیان کند، ‌به دستورهای الهی پایبند نباشد، هوسهای دل را بر تکلیفهای دین ترجیح دهد، ‌برای رسیدن به خواسته های نفسانی، ‌خدا و رضای او را نادیده بگیرد، ‌با دشمنان خدا همدم و همراه باشد، ‌دوستان خدا را اذیت و آزار کند و...
پس در خطّ است و دو گونه برنامه دارد.
آن که آشکارا و پیش مردم ادّعای خدادوستی و دینداری می کند، ‌نباید در نهان و دور از مردم، بی دینی و بی تقوایی پیشه سازد.
«نفاق، شایسته ی اهل ایمان نیست!»

منبع: حکمت های تقوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام جواد علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، ‌چاپ اول (1391)

امام جواد علیه السلام فرمودند:
مَن عابَ عیبَ، ‌وَ مَن شَتَمَ اُجیبَ؛

هر کس عیبجویی کند، ‌از او عیبجویی می کنند، ‌و هر کس دشنام دهد، ‌پاسخ داده می شود.
الفصول المهمّه، ‌ص 260

شرح حدیث:
رفتار ما با دیگران، ‌در نحوه ی رفتار آنان با ما تأثیر می گذارد.
اگر افراد مورد عیبجویی ما قرار می گیرند، ‌دور از انتظار نیست که آنان هم عیبهای ما را آشکار کنند.
دشنام، ‌دشنام می آورد و مهرورزی و ادب، دیگران را به رفتار عاطفی و مؤدّبانه وامی دارد. ما در این جهان، ‌بازتاب اعمال و رفتارهای خود را شاهدیم.
این جهان کوه است و فعلِ ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
این جهان کوه است و گفت و گوی تو
از صدا هم باز آید سوی تو(1)
بر اساس این سخن حکیمانه ی امام جواد علیه السلام، لازم است «ادب در گفتار» و «انصاف در سخن» داشته باشیم و تا خودمان عیب و ایراد داریم، ‌به نکوهش و عیبجویی از دیگران نپردازیم و عفت کلام را مراعات کنیم.
عیب کسان منگر و احسان خویش
دیده فرو بر به گریبان خویش(2)
بزرگان و کریمان، ‌آن قدر شخصیّت والا دارند که با تخریب چهره ی دیگری، برای خود شخصیت نمی تراشند. و اگر خطا و کاستی هم در دیگران ببینند، ‌خطاپوشی می کنند و آبروداری.
بی شک، هر که زبان طعن و عیبجویی اش نسبت به دیگران باز باشد، ‌از زبان دیگران مصون نخواهد ماند. هر که آبروی دیگران را ببرد، آبرویش را می برند.

پی نوشت:
1. مثنوی، دفتر اول، بیت 215، ‌دفتر دوم، ‌بیت 2188.
2. مخزن الاسرار، نظامی، ‌ص 126.
منبع: حکمت های تقوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام جواد علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، ‌چاپ اول (1391)

امام جواد علیه السلام فرمودند:

اَلدّینُ عِزُّ، ‌وَ العِلمُ کَنزٌ، وَ الصَّمتُ نُورٌ، ‌وَ غایَةُ الزُّهدِ الوَرَعُ؛

دین، ‌عزّت است و دانش، گنج. سکوت، روشنایی است و نهایت زهد، ‌پرهیز از گناه است.

الفصول المهمّه، ‌ص 260

شرح حدیث:
چهار حکمت نغز در این حدیث کوتاه بیان شده است:
نخست: این که دین، مایه ی عزّت و سربلندی انسان است.
دوم: این که دانش، گنجینه ای گرانبهاست.
سوم: این که سکوت، ‌نورانیت و روشنایی می آورد.
چهارم: این که پرهیزگاری، ‌نهایت زهد است.
آنان که عزّت را در ثروت و مقام و قدرت می جویند، ‌باید بدانند که عزّتمندان واقعی، دینداران هستند. علم و دانش به مثابه ی گنج است. گنج را باید استخراج کرد و آن را به کار گرفت. علمی که مورد استفاده قرار نگیرد، مثل گنجی است که در زیر خاک مدفون است.
سکوت و کم حرفی، دل را روشن می سازد و چراغ حکمت را در درون می افروزد. به گفته ی کلیم کاشانی:
ز خامُشی دهنِ غنچه، ‌پر ز زر شده است
سکوت جایزه دارد، ‌چرا نمی گیری؟(1)
وَرَع و پارسایی آن است که انسان مواظب باشد به حرام نیفتد؛ ‌چه در غذا و خوراک، چه در ثروت و درآمد، چه در نگاه کردن و گوش دادن و چه در هر عملی که از او سر می زند.
زهد واقعی، در ورع نهفته است.
چنان نیست که هر که تهیدست تر باشد، ‌با تقواتر است، بلکه هر که بیشتر از گناه پرهیز کند، ‌مقام زهد و پارسایی اش بالاتر است.
راستی... چه باید کرد که زندگیها «حیات طیّبه» باشد؟
خودسازی، مراقبت از خویش، حفظ زبان و پرهیز از گناه!
 
پی نوشت:
1. مثلها و حکمتها ص 479.
منبع: حکمت های تقوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام جواد علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، ‌چاپ اول (1391)

امام جواد علیه السلام فرمودند:

کَیفَ یُضَیَّعُ مَنِ اللهُ کافِلُهُ؟وَ کَیفَ یَنجُو مَنِ اللهُ طالِبُهُ؟

چگونه ضایع و تباه می شود کسی که خداوند، عهده دار اوست؟ و چگونه نجات می یابد کسی که خداوند در پی اوست؟
بحارالأنوار، ج75، ‌ص 263

شرح حدیث:
بنده ای با خدا رابطه ای قوی و عمیق دارد، خداوند هم پشتیبان و حامی اوست.
کسی هم که گنهکار و نافرمان است، از مجازات الهی و سرنوشت ابدی نمی تواند فرار کند.
خداوند، ‌وعده داده است یاری کنندگانش را یاری کند، ‌مطیعانش را پاداش دهد، ‌بندگانش را روزی عطا فرماید، به یاد کسانی باشد که به یاد او هستند، دوستدار کسانی باشد که دوستِ خدایند و تکیه گاه کسانی باشد که بر او توکّل می کنند.
پس، آن که خود را مورد حمایت خداوند قرار می دهد و زیر چتر حمایت و ربوبیت باری تعالی می رود، ‌ترس و نگرانی به دل راه نمی دهد. خداوند برای او بس است:«فهو حسبُه».
از سوی دیگر، طغیانگران ستم پیشه و مجرمان تبهکار، اگر می پندارند که می توانند از مؤاخذه ی الهی بگریزیند، ‌یا عمر جاودان داشته باشند، ‌یا به چنگال مرگ نیفتند، ‌اشتباه می کنند.
جهان هستی، سراسر قلمرو حکومت و ولایت خداست.
هر که، ‌هر کجا و در هر شرایطی باشد، ‌از سلطه ی خداوند بیرون نیست. گرگ اجل در پی اوست و فرشته ی مرگ، روزی جانش را خواهد گرفت و روزی اسیر خاک گور خواهد شد و باید پاسخگوی اعمال خویش باشد.
بزرگ ترین قدرتمندان جهان هم، ‌از پای در آمده اند.
طاغوتها هم یکی پس از دیگری به زیر خاک رفته اند.
اهل ایمان، تکیه و امیدشان به خداست، ولی معصیت کاران را پناه و یاوری نخواهد بود.
پس نباید کاری کرد که بی پناه ماند.
بهترین پناهمان خداست؛ او را از دست ندهیم.

منبع: حکمت های تقوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام جواد علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، ‌چاپ اول (1391)

امام جواد علیه السلام فرمودند:

مَن وَعَظَ اَخاهُ سِرًّا فَقَد زانَهُ، ‌وَ مَن وَعَظَ عَلانیةً فَقَد شَأنَهُ؛

هر کس برادرش را پنهانی پند دهد، ‌او را آراسته است. و هر که او را آشکارا موعظه کند، ‌بدنام و بی آبرویش کرده است.(این حدیث، از امام حسن عسکری علیه السلام هم نقل شده است.)
کشف الغمّه، ‌ج2، ص 350

شرح حدیث:
موعظه کردن برادر دینی، یک وظیفه ی اخلاقی است.
پذیرفتن پند و موعظه ی دیگران هم، ‌یک رفتار اجتماعی است.
اما روش نصیحت و پند مهم است. هر کس آبروی خود را دوست دارد و می خواهد شخصیت او محفوظ بماند.
موعظه و انتقاد آشکار و پیش دیگران، گاهی به جای اثربخشی، کینه و کدورت و عناد می آورد.
نصیحتگر، اگر واقعاً دلسوز است و به قصد اصلاح به کسی تذکّر می دهد، خوب است که به خود طرف بگوید تا آبرویش محفوظ بماند و در رفع عیب بکوشد. بجز این، انتقاد کردن پیش چشم دیگران و تذکر دادن، آبروی فرد را می برد.
امام علی علیه السلام می فرمایند:
«نُصحُکَ بَینَ الملأ تقریعٌ»(1)
نصیحت کردن تو در میان جمع، کوبیدن و تحقیر است.
مثل آینه باشیم،
که عیب افراد را به خودشان نشان می دهد.

پی نوشت:
1. غرر الحکم، حدیث 9966.
منبع: حکمت های تقوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام جواد علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، ‌چاپ اول (1391)

امام جواد علیه السلام فرمودند:

لا هَدمَ لِلدّین مِثلُ البِدَعِ، ‌وَ لا اَفسَدَ لِلرِّجالِ مِنَ الطَّمَعِ؛

هیچ چیز مثل بدعتها ویرانگر دین نیست و هیچ چیز مانند طمع، ‌فاسدکننده ی مردان نیست.
الفصول المهمّه، ‌ص 260

شرح حدیث:
هم عقاید و باورها آسیب پذیرند، ‌هم مردم.
شناخت عوامل تباه کننده ی اعتقادات دینی و اسباب فاسدکننده ی افراد، ‌از شناختهای لازم و مفید است و باعث می شود تا از تباه شدن یک فرهنگ، عقیده، جامعه و ملّت، جلوگیری گردد.
«بدعت»، دین را خراب می کند و «طمع»انسانها را.
در تاریخ ادیان از جمله اسلام، همیشه کسانی بوده اند که یا از روی جهل یا از روی دشمنی، ‌مطالبی را که جزء دین نبوده و ربطی به آن نداشته، وارد دین کرده اند و چه در اعتقادات و چه در اعمال و مراسم و آیینها «بدعت گذاری» کرده اند.
آنچه جلوِ بدعت را می گیرد، یکی از آگاهی توده های مسلمان است، ‌دیگری روشنگری عالمان دینی.
پس برای مدتی مصون ماندن دین از تحریفها و بدعتها، ‌باید بر «بصیرت دینی»افزود.
فساد مردان هم از طریق طمع است.
آز و طمع، انسان را از کرامت انسانی ساقط می کند و او را اسیر و برده می سازد و حتّی به بی دینی و بی تقوایی می کشد. امام علی علیه السلام فرموده است: طمع اندک، ‌پارسایی بسیار را فاسد می کند (تقلیل الطَّمَعِ یُفسِدُ کَثیرَ الطَّمَعِ). (1)
کسی که همّت بلند داشته باشد و از روحیه ی قناعت برخوردار گردد، ‌در دام دنیا نمی افتد و اسیر تعلقات دنیوی نمی شود.
باید ریشه ی طمع را کند، تا آزاد و سربلند زیست.

پی نوشت:
1. غرر الحکم، حدیث 6729.
منبع: حکمت های تقوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام جواد علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، ‌چاپ اول (1391)

امام جواد علیه السلام فرمودند:
مَن کَثُرَ هَمُّهُ سَقُمَ جَسَدُهُ؛

هر که اندوهش زیاد باشد، بدنش بیمار می شود.
موسوعة کلمات الامام الجواد علیه السلام ص 240
شرح حدیث:
گذشته از این که غم و غصه، خوب است یا نه، مفید است یا مضر، این مهم است که انسان برای چه بخورد و اندوهش چه باشد.
بعضی ها، ‌غمهای کوچک به سبب مسائل جزئی و مادّی دارند.
بعضی هم برای هدفهای بزرگ و کمبودهای معنوی غصّه می خورند که این، ارزشمند و قابل ستایش است.
به هر حال، «غصّه»، انسان را ضعیف و لاغر می کند و از غذا و خواب و استراحت می اندازد و بر جسم انسان اثر می گذارد. حتی گاهی برخی از بیماری های بی علاج و سرطان، نتیجه ی فشارهای روحی و غم و غصّه ی زیاد و حساسیّت است.
در مثل ها آمده است:
غم و اندوه، ‌کوه را آب می کند.
دو سوم پیری به خاطر غصّه است.
«دل بی غم در کجا جویم، که در عالم نمی بینم. »
اندوه و غصّه برای آنچه ارزش غصّه خوردن ندارد، ‌عاقلانه نیست. حوادث تلخ گذشته، جای اندوه ندارد، چون گذشته را نمی توان کاری کرد. برنیامده هم غصّه نباید خورد، چون معلوم نیست چه خواهد شد.
امید به آینده، ‌نشاط می آورد.
یأس و ناامیدی، روح را کسل و جسم را فرسوده می کند.
پس، برای داشتن روحیه ی بانشاط و بدن سالم، بی جهت نباید غصّه خورد. هیچ مشکلی نیست که حل نشود و هیچ اندوهی ابدی نیست.
به آینده ی روشن باید اندیشید، تا غم از دل برود، مثل امید فرج و انتظار ظهور.

منبع: حکمت های تقوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام جواد علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، ‌چاپ اول (1391)

امام جواد علیه السلام فرمودند:
لَو سَکَتَ الجاهِلُ ما اختَلَفَ النّاسُ؛

اگر نادان سکوت کند، ‌مردم اختلاف پیدا نمی کنند.
الفصول المهمّه، ص 262
شرح حدیث:
پیدایش اختلافها، گاهی به اظهارنظرهای جاهلانه یا مغرضانه برمی گردد.
اگر هر کس در حد دانایی خود سخن بگوید و هر کس آنچه را نمی داند نگوید، ‌بسیاری از فتنه ها از ریشه می خشکد.
سکوت از جانب همه مطلوب است و از جاهل، مطلوب تر.
بعضی گفته اند: اگر کلام از نقره باشد، ‌سکوت از طلاست.
در کلام حکیمانه برخی هم آمده است:
اگر برای سکوتم یک بار هم پشیمان نگشته ام، ولی برای سخن گفتنم بارها پشیمان شده ام.
در کلام امیرمومنان علیه السلام هم آمده است:
«إذا تَمَّ العَقلُ نَقَصَ الکَلامُ»(1)
«هرگاه عقل، ‌کامل گردد، ‌کلام کاسته شود».
چشم و گوش و زبان ابزاری اند که اگر بر آنها نظارت و کنترل نداشته باشیم، یا به ابزار گناه تبدیل می شوند و یا فتنه و فسادی پدید می آورند که آن هم نوعی گناه است.
این گوهر ارزنده، ‌بویژه از سوی افرادی که اطلاع کافی در زمینه ای ندارند ارزشمندتر است، ‌چون مانع بروز تنشها و اختلافها می گردد.
گاهی درباره ی حادثه ای، حرفها و شایعات بسیاری پدید می آید و باعث ایجاد دو دستگی و اختلاف می شود.
باید هوشیار بود، تا زبانمان فتنه آفرین نباشد.

پی نوشت:
1. بحارالأنوار، ج71، ص290.
منبع: حکمت های تقوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام جواد علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، ‌چاپ اول (1391)

منبع (ادامه ...):
https://rasekhoon.net/hadith/3994//page4


استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
 



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , ماه شعبان المعظم , ,
:: برچسب‌ها: دین , عزت , دانش , گنج , سکوت , روشنایی , نهایت زهد , پرهیز از گناه , مرگ , دوست خدا , ضایع , تباه , آراسته , بدعت , ویرانگر , اندوه , بیمار , نادان , سکوت , اختلاف , نجات , عیبجویی , مسلمانان , زهد , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه‌ای ,
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بسم الله الرحمن الرحیم

کلام روز[۱]
گامهای استوار

خود شناسی مقدمه خدا شناسی است
و کسی که خدا را شناخت، به او جل جلاله ایمان و اعتقاد محکم و پایدار پیدا میکند،
میزان اعتقادتان به خدا باعث میزان اعتمادتان به خدا و باور به توانمندیهای خودتان خواهد شد.!
واگر به خدا اعتماد داشته باشید، خودتان را باور و پایه های زندگیتان مستحکم میشود، و با اتکا به قدرت خدا، خود را نیز قوی می بینید و اعتماد بنفستان بالا میرود،
با اعتماد به خدا،
به خدا محوری و خود باوری خواهید رسید و بر همه امور زندگی فائق خواهید آمد، و[نیازی نخواهید داشت دیگران شما را باور کنند]

با رعایت تقوی و مراقبت و نظم در امور، دین خدا را یاری کنید، تا خدا هم شما را یاری کند،

يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ ﴿محمد-۷﴾

اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد اگر خدا را يارى كنيد ياريتان مى ‏كند و گامهايتان را استوار مى دارد (محمد- ۷)

س.م.ر

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۱۷تا ۱۲۱

۱۱۷ إِنْ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاّ إِناثاً وَ إِنْ يَدْعُونَ إِلاّ شَيْطاناً مَريداً ۱۱۸ لَعَنَهُ اللّهُ وَ قالَ لاَ َتَّخِذَنَّ مِنْ عِبادِكَ نَصيباً مَفْرُوضاً ۱۱۹وَ لاَُضِلَّنَّهُمْ وَ لاَُمَنِّيَنَّهُمْ وَ لاَمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذانَ الأَنْعامِ وَ لاَمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيّاً مِنْ دُونِ اللّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبيناً ۱۲۰ يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلاّ غُرُوراً ۱۲۱ أُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ لا يَجِدُونَ عَنْها مَحيصاً

ترجمه
۱۱۷ـ آنچه غير از خدا مى خوانند، فقط بت هائى است (بى روح)، كه هيچ اثرى ندارد; و (يا) شيطان سركش و ويرانگر است. ۱۱۸ ـ خدا او را از رحمت خويش دور ساخته; و او گفته است: «از بندگان تو، سهم معينى خواهم گرفت. ۱۱۹ ـ و آنها را گمراه مى كنم; و به آرزوها سرگرم مى سازم; و به آنان دستور مى دهم كه (اعمال خرافى انجام دهند، و) گوش چهارپايان را بشكافند، و آفرينش (پاك) خدائى را تغيير دهند! (و فطرت توحيد را به شرك بيالايند!)» و هر كس، شيطان را به جاى خدا ولىّ خود برگزيند، زيان آشكارى كرده است. ۱۲۰ ـ شيطان به آنها وعده ها (ى دروغين) مى دهد; و به آرزوها، سرگرم مى سازد; در حالى كه جز فريب و نيرنگ، به آنها وعده نمى دهد. ۱۲۱ـ آنها (پيروان شيطان) جايگاهشان جهنم است; و هيچ راه فرارى ندارند.

تفسیر
آيه نخست توضيحى است براى حال مشركان، كه در آيه قبل، به سرنوشت شوم آنها اشاره شد و در حقيقت علت گمراهى شديد آنها را بيان كرده، مى گويد: «آنها به قدرى كوتاه فكرند كه خالق و آفريدگار جهان پهناور هستى را رها كرده و در برابر موجوداتى سر تعظيم فرود مى آورند كه كمترين اثر مثبتى ندارند بلكه گاهى همانند شيطان، ويرانگر و گمراه كننده نيز مى باشند» (إِنْ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاّ إِناثاً وَ إِنْ يَدْعُونَ إِلاّ شَيْطاناً مَريداً). قابل توجه اين كه: معبودهاى مشركان در اين آيه منحصر به دو چيز شناخته شده: «اناث» و «شيطان مَريد» . «اِناث» جمع «اُنثى» از ماده «اَنـَث» (بر وزن ادب) به معنى موجود نرم و قابل انعطاف است، و لذا هنگامى كه آهن در آتش نرم شود، عرب مى گويد: «أَنَثَ الْحَدِيْدُ» و اگر به جنس زن، اناث و مؤنث گفته مى شود، به خاطر آن است كه جنس لطيف تر و انعطاف پذيرترى است. ولى در اينجا بعضى از مفسران معتقدند: قرآن اشاره به بت هاى معروف قبائل عرب مى كند كه هر كدام براى خود بتى انتخاب كرده، اسم مؤنثى را بر آن نهاده بودند: «اللاّت» به معنى «الهه» مؤنثِ «اللّه»، «عُزّى» مؤنث «أَعزّ» ، و همچنين «منات» ، «اساف» ، «نائله» و مانند آنها، ولى بعضى ديگر از مفسران بزرگ عقيده دارند كه منظور از «اِناث» در اينجا معنى معروف مؤنث نيست، بلكه منظور همان ريشه لغوى آن است، يعنى آنها معبودهائى را مى پرستيدند كه مخلوق ضعيفى بيش نبودند و به آسانى در دست آدمى به هر شكل در مى آمدند، تمام وجودشان تأثر و «انعطاف پذيرى» و تسليم در برابر حوادث بود، و به عبارت روشن تر، موجودهائى كه هيچگونه اراده و اختيارى از خود نداشتند و سرچشمه سود و زيان نبودند. و اما كلمه «مَرِيد» از نظر ريشه لغت از ماده «مرد» (بر وزن زرد) به معنى ريختن شاخ و برگ درخت است و به همين مناسبت به نوجوانى كه هنوز مو در صورتش نروئيده «أَمْرَد» گفته مى شود. بنابراين، «شيطان مَريد»، يعنى شيطانى كه تمام صفات فضيلت از شاخسار وجودش فرو ريخته و چيزى از نقاط قوت در او باقى نمانده است. و يا از ماده «مُرود» (بر وزن سرود) به معنى طغيان و سركشى است يعنى معبود آنها شيطان طغيانگر و ويرانگر است. در حقيقت، قرآن معبودهاى آنها را چنين دسته بندى كرده كه: يك دسته، بى اثرند و بى خاصيت و دسته ديگر، طغيانگرند و ويرانگر و كسى كه در برابر چنين معبودهائى سر تسليم فرود مى آورد در گمراهى آشكار است!
سپس در آيات بعد، اشاره به صفات شيطان، اهداف او و عداوت خاصى كه با فرزندان آدم دارد كرده، قسمت هاى مختلفى از برنامه هاى او را شرح مى دهد و قبل از هر چيز مى فرمايد: «خداوند او را از رحمت خويش دور ساخته» (لَعَنَهُ اللّهُ). و در حقيقت، ريشه تمام بدبختى ها و ويرانگرى هاى او همين دورى از رحمت خدا است كه بر اثر كبر و نخوت دامنش را گرفت. بديهى است چنين موجودى كه بر اثر دورى از خدا از هر گونه خير و خوبى خالى است نمى تواند اثر مفيدى در زندگى ديگران داشته باشد، و ذات نايافته از هستى بخش، چگونه ممكن است هستى آفرين گردد، نه تنها مفيد نخواهد بود، زيان بخش نيز خواهد بود. و مى افزايد: شيطان سوگند ياد كرده كه چند برنامه را اجرا مى كند: نخست اين كه گفته: «از بندگان تو نصيب معينى خواهم گرفت» (وَ قالَ لاَ َتَّخِذَنَّ مِنْ عِبادِكَ نَصيباً مَفْرُوضاً). او مى داند قدرت بر گمراه ساختن همه بندگان خدا ندارد، و تنها افراد هوس باز و ضعيف الايمان و ضعيف الاراده هستند كه در برابر او تسليم مى شوند.

كار ديگرى كه انجام مى دهم اين كه: «آنها را گمراه مى كنم» (وَ لاَ ُضِلَّنَّهُمْ). سومين تلاشى كه مى نمايم اين كه: «با آرزوهاى دور و دراز و رنگارنگ آنها را سرگرم مى سازم» (وَ لاَ ُمَنِّيَنَّهُمْ) چهارمين عمل اين كه: آنها را به اعمال خرافى دعوت مى كنم، از جمله: «فرمان مى دهم كه گوش هاى چهار پايان را بشكافند و يا قطع كنند» (وَ لاَمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَـتِّكُنَّ آذانَ الأَنْعامِ). و اين اشاره به يكى از اعمال زشت جاهلى است كه در ميان بت پرستان رايج بود كه گوش بعضى از چهارپايان را مى شكافتند و يا به كلى قطع مى كردند و سوار شدن بر آن را ممنوع مى دانستند و هيچگونه از آن استفاده نمى نمودند. و پنجمين برنامه اين كه: «آنها را وادار مى سازم كه آفرينش پاك خدائى را تغيير دهند» (وَ لاَمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ). اين جمله اشاره به آن است كه: خداوند در نهاد اوّلى انسان، توحيد، يكتاپرستى و هر گونه صفت و خوى پسنديده اى را قرار داده است ولى وسوسه هاى شيطانى و هوا و هوس ها انسان را از اين مسير صحيح منحرف مى سازد و به بيراهه ها مى كشاند، شاهد اين سخن آيه 30 سوره «روم» است، كه مى فرمايد: فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّيْنِ حَنِيْفاً فِطْرَةَ اللّهِ الَّتِى فَطَرَ النّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيْلَ لِخَلْقِ اللّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ: «روى خود را متوجه آئين خالص توحيد كن همان سرشتى كه خداوند از آغاز، مردم را بر آن قرار داده و اين آفرينشى است كه نبايد تبديل گردد اين است دين صاف و مستقيم». از امام باقر و امام صادق(عليهما السلام) نيز نقل شده كه: منظور از آن، تغيير فطرت توحيد و فرمان خدا است و اين ضرر غير قابل جبرانى است كه شيطان بر پايه سعادت انسان مى زند; زيرا حقايق و واقعيات را با يك سلسله اوهام و وساوس، قلب مى كند و به دنبال آن سعادت به شقاوت تبديل مى گردد. و در پايان، يك اصل كلى را بيان كرده، مى فرمايد: «هر كس شيطان را به جاى خداوند به عنوان ولىّ و سرپرست خود انتخاب كند، زيان آشكارى كرده» (وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيّاً مِنْ دُونِ اللّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبيناً).
در آيه بعد، به دو نكته كه به منزله دليل براى مطلب سابق است بيان شده، مى فرمايد: «شيطان پيوسته به آنها وعده هاى دروغين مى دهد، و به آرزوهاى دور و دراز سرگرم مى كند، ولى جز فريب و خدعه، كارى براى آنها انجام نمى دهد» (يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلاّ غُرُوراً)
و در آخرين آيه از آيات مورد بحث، سرنوشت نهائى پيروان شيطان چنين بيان شده: «آنها جايگاهشان دوزخ است و هيچ راه فرارى از آن ندارند» (أُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ لا يَجِدُونَ عَنْها مَحيصاً)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

https://www.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)

پيامبر صلی الله علیه و آله:

قالَ اللّه‏ُ عَزَّ و َجَلَّ... اِذا قالَ العَبدُ: «بِسمِ اللّه‏ِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» قالَ اللّه‏ُ ـ جَلَّ جَلالُهُ ـ : بَدَاَ عَبدى بِاسمى، وَ حَقٌّ عَلَىَّ اَن اُتـَمِّمَ لَهُ اُمورَهُ و اُبارِكَ لَهُ فى اَحوالِهِ

خداوند می فرماید: «... هرگاه بنده بگويد: بسم اللّه الرحمن الرحيم، خداى متعال مى‏گويد: بنده من با نام من آغاز كرد. بر من است كه كارهايش را به انجام رسانم و او را در همه حال، بركت دهم».

امالی(صدوق) ص 1774 - عيون اخبار الرضا ج 1 ، ص 300 ، ح 59

 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

کانال فضیلتها

https://t.me/fazylatha

کانال طاووس الجَنَّه:

https://t.me/tavoosoljannah

کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه نساء , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه نساء آیات ۱۱۷تا ۱۲۱ , خدا , بی روح , بت , روح , اثر , شیطان , سرکش , ویرانگر , رحمت , بندگان , سهم , گمراه , آرزو , سرگرم , دستور , خرافی , گوش , چهارپایان , آفرینش , پاک , خدائی , فطرت , توحید , شرک , ولی , زیان , آشکار , زیان آشکار , وعده دروغین , وعده , دروغین , فریب , نیرنگ , پیروان شیطان , جایگاه , جهنم , راه فرار , خودشناسی , خداشناسی , تقوی , قوی , اعتماد به خدا , ایمان , پيامبر صلی الله علیه و آله , بسم اللّه الرحمن الرحيم , خداى متعال , بنده , برکت , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 75 صفحه بعد


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 744
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 1860
:: باردید دیروز : 1571
:: بازدید هفته : 6257
:: بازدید ماه : 23048
:: بازدید سال : 70721
:: بازدید کلی : 70721

RSS

Powered By
loxblog.Com