ترجمه 106ـ (آن عذاب عظيم) روزى خواهد بود که چهره هائى سفيد، و چهره هائى سياه مى گردد; اما آنها که صورت هايشان سياه شده (به آنها گفته مى شود:) آيا بعد از ايمان، (و اخوت و برادرى در سايه آن) کافر شديد؟! پس بچشيد عذاب را، به سبب آنچه کفر مىورزيديد! 107 ـ و اما آنها که چهره هايشان سفيد شده، در رحمت خداوند خواهند بود; و جاودانه در آن مى مانند.
تفسير به دنبال هشدارى که در آيات سابق درباره تفرقه، نفاق و بازگشت به آثار دوران کفر و جاهليت داده شد، در اين دو آيه به نتايج آنها اشاره مى شود که چگونه کفر و تفرقه و نفاق و بازگشت به جاهليت، موجب روسياهى است؟ و چگونه اسلام و ايمان و اتحاد و صميميت موجب رو سفيدى است؟ نخست مى فرمايد: «در روز رستاخيز چهره هائى نورانى و چهره هائى تاريک و سياه خواهد بود» ( يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ ). آن گاه مى افزايد: به آنها که چهره هائى سياه و تاريک دارند گفته مى شود: «چرا بعد از ايمان، راه کفر را پيموديد (؟) و چرا بعد از اتحاد در پرتو اسلام، راه نفاق و جاهليت را پيش گرفتيد؟ پس اکنون بچشيد عذاب را در برابر آنچه کفر ورزيديد» ( فَأَمَّا الَّذينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَ کَفَرْتُمْ بَعْدَ إيمانِکُمْ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ ). ولى در مقابل آنها مؤمنان متحد، غرق در درياى رحمت الهى خواهند بود و جاودانه در آن زندگى آرام بخش به سر مى برند. بارها يادآور شده ايم که حالت و کيفيات زندگى انسان و پاداش و کيفرهاى او در جهان ديگر، تجسمى از اعمال و روحيات و افکار او در اين جهان است، و به تعبير ديگر: هر کارى که از انسان در اين جهان سر مى زند آثار وسيع و گسترده اى در روح انسان باقى مى گذارد که در اين دنيا ممکن است به آسانى درک نشود، ولى در رستاخيز، پس از دگرگونى ها و تکامل هائى که در آن رخ مى دهد با واقعيت حقيقى خود جلوه مى کند و چون در آنجا حاکميت و تجلى روح بيشتر است آثار آن حتى در جسم منعکس خواهد شد. همان طور که ايمان و اتحاد در اين جهان مايه رو سفيدى است، و به عکس، ملت پراکنده و بى ايمان، مردمى رو سياهند، در جهان ديگر اين رو سياهى و رو سفيدى «مجازى » دنيا شکل «حقيقى » به خود مى گيرد، و صاحبان آنها با چهره هاى سفيد و درخشان، و يا سياه و تاريک محشور مى گردند. در آيات ديگر قرآن نيز به اين حقيقت اشاره شده از جمله درباره کسانى که پشت سر هم مرتکب گناه مى شوند مى خوانيم: کَأَنَّما أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِماً: «گوئى صورت آنها را پاره هاى تاريک شب پوشانيده است . و درباره آنهائى که بر خدا دروغ مى بندند مى فرمايد: وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ تَرَى الَّذينَ کَذَبُوا عَلَى اللّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ: «در روز رستاخيز کسانى را که بر خدا دروغ بستند مى بينى که چهره هايشان سياه است»! و همه اينها باز تابى است از اعمال آنها در دنيا. سپس به نقطه مقابل اين گروه در آيه بعد اشاره کرده، مى فرمايد: «اما آنها که چهره هايشان سفيد و نورانى است در رحمت خداوند جاودانه مى مانند» ( وَ أَمَّا الَّذينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفي رَحْمَتِ اللّهِ هُمْ فيها خالِدُونَ ). آرى، ايمان مايه رو سفيدى در دنيا و آخرت و سبب آرميدن در رحمت الهى در هر دو جهان است.
زمانى بر مردم مى آید که امام و پیشواى آنان غیبت مى کند، پس خوشا به حال کسانى که در آن زمان بر فرمان ما استوار و ثابت قدم باشند. بحار الانوار، ج 52، ص 145
هدف اول اسلام نابودی فقر و رسیدن جامعه به رفاه است
مروری بر تفسیر سوره برائت، آیات 58-60:
امام خامنه ای:
هدف اول اسلام نابودی فقر و رسیدن جامعه به رفاه است
وقتی اسلام گفت بیتالمال ازنظرِ اهمّیّت، ابتدا مال فقیر است، احتیاج به توضیح نیست؛ چون هدف اوّل اسلام، ریشهکن کردن فقر از جامعهی اسلامی و کوبیدن فقر است. اوّل باید تمام افرادی که در جامعهی اسلامی هستند و از نظام آن برخوردارند، تأمین باشند. البتّه منظور ما از تأمین بودن، پول و ثروت زیاد نیست، بلکه مردم باید از نظرِ خوراک و مسکن و بهداشت و دیگر نیازهای زندگی، تأمین و در آسایش و رفاه باشند. این هدف اسلام و بیان قرآن است که تمام آنچه یک انسان لازم دارد، باید برایش وجود داشته باشد.
عدّهای از مردم، بدون اطّلاع حرفهای غلطی میزنند، و تاکنون قضاوتهای بیجایی کردهاند؛ میگویند اسلام فقر را پرورش داده است، و برای اثبات سخن خود به آنچه مثلاً در مدح فقر آمده، تمسّک میجویند؛ درحالیکه اساساً از نظرِ اسلام فقر بهخودیِخود مطلوب و پذیرفته نیست، بلکه غنا و بینیازیِ جامعه، مطلوب است.
برای اسلام، استقلال مالیِ مسلمانان و عدم احتیاج آنها به دیگران اهمّیّت دارد و بالاتر از آن، رفاه و آسایش انسان، موردِ نظر اسلام است؛ امّا درعینِحال، هیچکدام از اینها موضوعیّت ندارد؛ یعنی غنا و رفاه، برای آن است که محیطی مساعد برای تعالی و تکامل انسان بهوجود آید؛ چون اگر انسان تأمین نباشد، چنین محیطی برایش فراهم نمیشود.
جامعهای که مرفّه نباشد، نمیتواند تکامل یابد. اسلام حدّ وسط را گرفته است؛ نه نگرش افراطی به مادّیّات و نه نگرش تفریطی به آن. آنچه از نظرِ اسلام مهم است، محیطی سالم، تکاملپذیر و مساعد است. یکی از شرایطِ محیطِ مساعد این است که فقر وجود نداشته باشد. پس اسلام با فقر مخالف است، نه با غنا؛ ولی نظر ذاتی هم به ثروت ندارد. اسلام ثروت را طریق و وسیلهای برای ایجاد محیطِ سالم میداند. امروز هم شما با نگاه به آن جوامعی که پیش رفتهاند، میبینید که همیشه مخارج و موادِّ لازم برای تکامل انسانها، مقدّم بر تمام مخارج دیگر است.
بین مردم نباید دودستگی بهوجود بیاید. دشمن این را میخواهد. الان هم اگر کسی تعقیب کند این سخنپراکنیهای بیگانگان را، این رادیو تلویزیونها و این وبگاههایی که از طرف آنها دارد همینطور مرتّب توسعه پیدا میکند و مرتّب هم دارند مطلب میدهند، دنبال این هستند که بین مردم دودستگی ایجاد کنند؛ نگذارید دودستگی بشود؛ وحدت را حفظ کنید، با هم باشید. 1394/04/27
تاریخ شهادت : 1394/08/21 | محل شهادت : حلب – سوریه
امام خامنه ای:
اگر امت اسلامی یکپارچه بود
اگر امت اسلامی یکپارچه بود و روی مشترکات خود تکیه میکرد، در سپهر سیاست جهانی یک قدرت منحصربهفرد میشد/ رژیم صهیونیستی را در این منطقه کاشتند تا ایجاد اختلاف کنند.1394/04/27
در فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم حزب الله لبنان، فوزی ایوب آمده است: «لذت جهاد در صفوف مقاومت و پیروزیهای آن وصف ناپذیر است. تصویری الهی و زیباست. فراتر از لذایذ دنیوی است. این عشق و محبت را خود خداوند به مجاهد در راه خود عنایت میکند...»
عزیزم! من از بیقراری و رسواییِ جاماندگی، سر به بیابانها گذارده ام؛ من به امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان میروم. کریم، حبیب، به کَرَمت دل بستهام، تو خود میدانی دوستت دارم. خوب میدانی جز تو را نمیخواهم. مرا به خودت متصل کن.
حضرت مهدى داراى غیبتى است که گروهى در آن مرحله مرتد مى شوند و گروهى ثابت قدم مى مانند و اظهار خشنودى مى کنند. افراد مرتد به آنها مى گویند: «این وعده کى خواهد بود اگر شما راستگو هستید؟» ولى کسى که در زمان غیبت در مقابل اذیّت و آزار و تکذیب آنها صبور باشد، مجاهدى است که با شمشیر در کنار رسول خدا صلّی الله علیه و آله جهاد کرده است. بحار الانوار، ج 51، ص 133
بیارزش بودن انفاقِ منافقان، در جایی که از سرِ ناچاری و کراهت باشد، تصوّر آسانی دارد؛ امّا آنجا که انفاق از سرِ میل و اراده باشد، چرا پذیرفته نمیشود؟
دلیل آن این است که مسلمان باید خلأ را بشناسد و همان خلأ موجود را پُر کند. وظیفهشناس کسی است که در نوارِ زمان نظر کند و هرجا یک نقطه کم بود، همان نقطهی خالی را پُر کند. اگر آن نقطهی لازم را نگذاشتی و آن خلأ موجود را پُر نکردی، اگر صد نقطهی دیگر، در جایی دیگر گذاشتی، فایده ندارد. باید ببینی چه لازم است و از تو چه میخواهند، همان را انجام دهی.
اکنون این فرد میبیند که پیامبر(صلّیاللهعلیهوآله) مهیّای جنگی بزرگ با روم میشود و به مرد جنگی احتیاج دارد و سپاهی سیهزار نفره جمع کرده است و خودِ این نشان میدهد که در این جنگ، برخلافِ دیگر جنگها، پیامبر(صلّیاللهعلیهوآله) به نیروی انسانی بیشتری نیاز دارد و میگوید: «بیا برویم.»، ولی او این نیروی انسانی را که خود او است، نمیدهد و میگوید پول میدهم؛ ازاینرو آیه میفرماید: به کراهت، یا به طوع و رغبت هم که پولی را در راه خدا بدهید، برای شما فایده ندارد و از شما پذیرفته نیست.
دلیل قبول نشدن انفاق آن است که شما مردمی فاسق و خارجشده از دین هستید و از ما نیستید و برای ما کاری انجام ندادهاید: «إِنَّکُمْ کُنْتُمْ قَوْماً فاسِقینَ».
شهادت: چهاردهماسفند1365، در شلمچه براثر اصابت تركش
بخشی از وصیت نامه:
از خط ولایت فقیه پیروی کنید
اکنون هنگام آزمایش بزرگ الهی رسیده است، پس باید مواظب اعمال خود باشیم و از خط ولایت فقیه پیروی کنیم و به تمام تمایلات و دلبستگی های این دنیا پشت پا بزنید و این دنیا است که هر چه بدبختی به سر انسان می آورد.
وقتی زمینه را خراب کردیم، نعمت سلب خواهد شد یکی از تجربههای ملت ایران ایجاد اتحاد است؛ به برکت این اتحاد و اتفاق، موفقیتهای مهمی هم به دست آوردهایم/ وقتی خودمان ایجاد اختلاف کردیم و دستبهیقه شدیم، خدا نعمتش را برمیدارد؛ با کسی قوم و خویشی ندارد/ وقتی زمینه را خراب کردیم، نعمت سلب خواهد شد. 1394/05/31
شهید مدافع حرم شهید مصطفی بختی (بشیر زمانی)
تاریخ شهادت : 1394/04/22 | محل شهادت : تدمر – سوریه
خدایا! از کاروان دوستانم جاماندهام خداوند، ای عزیز! من سالها است از کاروانی به جا مانده ام و پیوسته کسانی را به سوی آن روانه میکنم، اما خود جا مانده ام، اما تو خود میدانی هرگز نتوانستم آنها را از یاد ببرم. پیوسته یاد آنها، نام آنها، نه در ذهنم بلکه در قلبم و در چشمم، با اشک و آه یاد شدند.