الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
به وبلاگ من خوش آمدید
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تفسير آيات 98 تا 101 سوره مبارکه آل عمران
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 15 تير 1400

In the Name of Allah

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
اَلسَّلامُ عَلَيکمْ يا اَهْلَ بَيتِ النُّبُوَّة
يا زهرا سلام الله عليها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسير آيات 98 تا 101 سوره مبارکه آل عمران

98 قُلْ يا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِآياتِ اللّهِ وَ اللّهُ شَهيدٌ عَلى ما تَعْمَلُونَ 99 قُلْ يا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَها عِوَجاً وَ أَنْتُمْ شُهَداءُ وَ مَا اللّهُ بِغافِل عَمّا تَعْمَلُونَ 100 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تُطيعُوا فَريقاً مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْکِتابَ يَرُدُّوکُمْ بَعْدَ إيمانِکُمْ کافِرينَ 101 وَ کَيْفَ تَکْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى عَلَيْکُمْ آياتُ اللّهِ وَ فيکُمْ رَسُولُهُ وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى صِراط مُسْتَقيم

ترجمه
98 ـ بگو: «اى اهل کتاب! چرا به آيات خدا کفر مىورزيد؟! و خدا گواه است بر اعمالى که انجام مى دهيد»!. 99ـ بگو: «اى اهل کتاب! چرا افرادى را که ايمان آورده اند از راه خدا باز مى داريد، و مى خواهيد اين راه را کج سازيد؟! در حالى که شما (به درستى اين راه) گواه هستيد; و خداوند از آنچه انجام مى دهيد، غافل نيست»!. 100 ـ اى کسانى که ايمان آورده ايد! اگر از گروهى از اهل کتاب، (که کارشان نفاق افکنى و شعله ور ساختن آتش کينه و عداوت است) اطاعت کنيد، شما را پس از ايمان، به کفر باز مى گردانند. 101ـ و چگونه ممکن است شما کافر شويد با اين که (در دامان وحى قرار گرفته ايد. و) آيات خدا بر شما خوانده مى شود و پيامبر او در ميان شماست؟! (بنابراين به خدا تمسک جوئيد)! و هر کس به خدا تمسک جويد; به راهى راست هدايت شده است.

شان نزول
از مجموع آنچه در کتب شيعه و اهل تسنن درباره شأن نزول اين آيات نقل شده چنين استفاده مى شود: يکى از يهوديان به نام «شاس بن قيس» که پيرمردى تاريک دل و در کفر و عناد کم نظير بود روزى از کنار جمعى از مسلمانان مى گذشت، ديد جمعى از طايفه «اوس» و «خزرج» که سال ها با هم جنگ هاى خونينى داشتند، در نهايت صفا و صميميت گرد هم نشسته، مجلس انسى به وجود آورده اند، و آتش اختلافات شديدى که در جاهليت در ميان آنها شعلهور بود، به کلى خاموش شده است. از ديدن اين صحنه، بسيار ناراحت شد و با خود گفت: اگر اينها تحت رهبرى محمّد(صلى الله عليه وآله) از همين راه پيش روند، موجوديت يهود به کلى در خطر است. نقشه اى به نظرش رسيد: به يکى از جوانان يهودى دستور داد به جمع آنها بپيوندد، و حوادث خونين «بعاث» (محلى که جنگ شديد اوس و خزرج در آن نقطه واقع شده بود) را به ياد آنها بياورد، و آن حوادث را پيش چشم آنها مجسم سازد اين نقشه که با مهارت به وسيله آن جوان يهودى پياده شد، مؤثر واقع گرديد، جمعى از مسلمانان از شنيدن اين جريان به گفتگو پرداختند، و حتى بعضى از افراد طايفه «اوس» و «خزرج» يکديگر را به تجديد آن صحنه ها تهديد کردند، چيزى نمانده بود که آتش خاموش شده ديرين، بار ديگر شعلهور گردد. خبر به پيامبر(صلى الله عليه وآله) رسيد، فوراً با جمعى از مهاجرين به سراغ آنها آمد، و با اندرزهاى مؤثر و سخنان تکان دهنده خود آنها را بيدار ساخت. جمعيت، چون سخنان آرام بخش پيامبر را شنيدند از تصميم خود برگشتند، سلاح ها را بر زمين گذاشته، دست در گردن هم افکنده، بشدت گريه کردند، و دانستند اين از نقشه هاى دشمنان اسلام بوده است، و صلح و صفا و آشتى بار ديگر کينه هائى را که مى خواست زنده شود، شستشو داد. در اين هنگام چهار آيه فوق نازل شد که دو آيه نخست، يهوديان اغوا کننده را نکوهش مى کند، و دو آيه بعد به مسلمانان هشدار مى دهد.

تفسير
در نخستين آيه مورد بحث، روى سخن به اهل کتاب ـ که منظور در اينجا يهود است ـ مى باشد، و خداوند به پيغمبرش فرمان مى دهد با زبان ملامت و سرزنش از آنها بپرسد: انگيزه آنها در کفر ورزيدن به آيات خدا چيست؟ در حالى که مى دانند خداوند از اعمال آنان آگاه است. مى فرمايد: «بگو: اى اهل کتاب! چرا به آيات خدا کفر مىورزيد با آن که خدا گواه بر اعمال شماست»؟! ( قُلْ يا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِآياتِ اللّهِ وَ اللّهُ شَهيدٌ عَلى ما تَعْمَلُونَ ). منظور از «آيات خدا» در اينجا يا آياتى است که در «تورات» درباره نشانه هاى پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) وارد شده، و يا مجموعه آيات و معجزاتى است که بر پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) نازل گرديد و حکايت از حقانيت او مى کرد.
پس از آن در آيه بعد آنها را ملامت مى کند که اگر خود شما حاضر به پذيرفتن حق نيستيد چه اصرارى داريد که ديگران را نيز از راه خدا منحرف سازيد؟ و راه مستقيم الهى را در نظر آنها کج و نادرست جلوه دهيد؟ قرآن مى گويد: «بگو: اى اهل کتاب! چرا افرادى را که ايمان آورده اند از راه خدا باز مى داريد و مى خواهيد اين راه را کج سازيد، با اين که شما (به درستى اين راه) گواه هستيد»؟! ( قُلْ يا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَها عِوَجاً وَ أَنْتُمْ شُهَداءُ ). در حالى که شما بايد نخستين دسته اى باشيد که اين منادى الهى را «لبيک» گوئيد; زيرا بشارات ظهور اين پيامبر قبلاً در کتب شما داده شده و شما گواه بر آنيد. بنابراين، چرا با سمپاشى ها، وسوسه ها، القاى شبهات و روشن ساختن آتش کينه هاى فراموش شده، مردم را از راه مستقيم الهى دور مى سازيد، و علاوه بر انحراف خود، بار سنگين مسئوليت انحراف ديگران را نيز بر دوش مى کشيد! چرا؟ در پايان آيه آنها را چنين تهديد مى کند: «خدا هرگز از اعمال شما غافل نيست» ( وَ مَا اللّهُ بِغافِل عَمّا تَعْمَلُونَ ). شايد تعبير به «عدم غفلت خداوند» در اينجا به خاطر اين باشد، که: يهود براى پيشبرد مقاصد شوم خود، غالباً دست به نقشه هاى مخفيانه و توطئه هاى پنهانى مى زدند، که در افراد غافل و بى اطلاع زود مؤثر واقع مى شد، لذا مى فرمايد: اگر بعضى از مردم به خاطر غفلت، تحت تأثير توطئه هاى شوم شما قرار گيرند، خداوندى که از اسرار نهان و آشکار آنها آگاه است، غافل نخواهد بود، و مجازات او در انتظار شما است!

سپس روى سخن را به مسلمانان اغفال شده کرده، مى فرمايد: « اى کسانى که ايمان آورده ايد! اگر از جمعى از اهل کتاب (که کارشان نفاق افکنى، شعلهور ساختن آتش کينه و عداوت در ميان شماست) اطاعت کنيد شما را پس از ايمان به کفر باز مى گردانند» ( يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تُطيعُوا فَريقاً مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْکِتابَ يَرُدُّوکُمْ بَعْدَ إيمانِکُمْ کافِرينَ ). به اين ترتيب، به آنها هشدار مى دهد که اگر تحت تأثير سخنان مسموم دشمن واقع شوند، و به آنها اجازه دهند در ميان افرادشان نفوذ کنند، و به وسوسه هاى آنها ترتيب اثر دهند، چيزى نخواهد گذشت که رشته ايمان را به کلى خواهند گسست و به سوى کفر بازمى گردند; زيرا دشمن، نخست مى کوشد آتش عداوت را در ميان آنها شعلهور سازد و آنها را به جان هم بيفکند و مسلماً به اين مقدار قناعت نخواهد کرد، و به وسوسه هاى خود همچنان ادامه خواهد داد تا به کلى آنها را از اسلام بيگانه سازد. از آنچه گفته شد، روشن مى شود: منظور از بازگشت به کفر که در آيه فوق به آن اشاره شده، «کفر حقيقى و بيگانگى مطلق » از اسلام است. و نيز ممکن است: منظور از «کفر» همان عداوت ها و دشمنى هاى دوران جاهليت باشد، که آن خود يکى از شعبه ها و نشانه هاى کفر محسوب مى شود، چه اين که ايمان، سرچشمه محبت و برادرى است، و کفر سرچشمه پراکندگى و عداوت است.
در آخرين آيه مورد بحث، به صورت تعجب از مؤمنان سؤال مى کند: «چگونه ممکن است شما کافر شويد با اين که (در دامان وحى قرار گرفته ايد و) آيات خدا بر شما خوانده مى شود و پيامبر او در ميان شماست»؟! ( وَ کَيْفَ تَکْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى عَلَيْکُمْ آياتُ اللّهِ وَ فيکُمْ رَسُولُهُ ). اين جمله در حقيقت اشاره به اين است که: اگر ديگران گمراه شوند، زياد جاى تعجب نيست، تعجب در اين است که: افرادى که پيامبر را در ميان خود مى بينند، و دائماً با عالم وحى در تماس هستند، چگونه ممکن است گمراه گردند؟ و مسلماً اگر چنين اشخاصى گمراه شوند، مقصر اصلى خود آنها هستند و مجازاتشان بسيار دردناک خواهد بود. در پايان آيه به مسلمانان توصيه مى کند: براى نجات خود از وسوسه هاى دشمنان، و براى هدايت يافتن به صراط مستقيم، دست به دامن لطف پروردگار بزنند، و به ذات پاک او و آيات قرآن مجيد متمسک شوند، قرآن مى فرمايد: «و هر کس به خدا تمسک جويد به راه مستقيم هدايت شده است» ( وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى صِراط مُسْتَقيم ). از نکته هائى که در اين آيات جلب توجه مى کند اين است که در دو آيه اول که روى سخن با يهود است به صورت خطاب با واسطه است; زيرا به پيامبر دستور مى دهد که اين مطالب را به آنها بگويد، لذا با کلمه «قل» (بگو) شروع شده است. اما در دو آيه اخير که روى سخن به مؤمنان است، خطاب بدون واسطه صورت گرفته، و بدون کلمه «قل» شروع شده است، و اين نشانه نهايت لطف و توجه خاص خداوند به بندگان با ايمان است.

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فيلم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حوزه‌های علمیه , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه آل عمران , ,
:: برچسب‌ها: تفسير آيات 98 تا 101 سوره مبارکه آل عمران ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تفسير آيات 96 تا 97 سوره مبارکه آل عمران ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : جمعه 11 تير 1400

In the Name of Allah

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
اَلسَّلامُ عَلَيکمْ يا اَهْلَ بَيتِ النُّبُوَّة
يا زهرا سلام الله عليها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسير آيات 96 تا 97 سوره مبارکه آل عمران

96 إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذي بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمينَ 97 فيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهيمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً وَ لِلّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبيلاً وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمينَ

ترجمه
96 ـ نخستين خانه اى که براى مردم (و نيايش خداوند) قرار داده شد، همان است که در سرزمين مکّه است; که پر برکت، و مايه هدايت جهانيان است. 97 ـ در آن، نشانه هاى روشن، (از جمله) مقام ابراهيم است; و هر کس داخل آن (خانه خدا) شود، در امان خواهد بود; و براى خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانائى رفتن به سوى آن دارند. و هر کس کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زيان رسانده)، خداوند از همه جهانيان، بى نياز است.

تفسير
همان طور که در ذيل آيات سابق گفتيم، يهود به پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) دو ايراد داشتند که پاسخ نخستين ايرادشان در آيات سابق آمد، و پاسخ دومين ايراد که درباره فضيلت بيت المقدس و برترى آن بر کعبه بود، در اين آيات آمده است. نخست مى فرمايد: «نخستين خانه اى که براى مردم (و نيايش خداوند) قرار داده شد، همان است که در سرزمين مکّه است که پر برکت و مايه هدايت جهانيان است» ( إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذي بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمينَ ). به اين ترتيب، اگر کعبه به عنوان قبله مسلمانان انتخاب شده است، جاى تعجب نيست; زيرا اين نخستين خانه توحيد است، و بى سابقه ترين معبدى است که در روى زمين وجود دارد. هيچ مرکزى پيش از آن، مرکز نيايش و پرستش پروردگار نبوده. خانه اى است که براى مردم و به سود جامعه بشريت در نقطه اى که مرکز اجتماع و محلى پربرکت است ساخته شده است. تاريخ و منابع اسلامى هم به ما مى گويد: خانه کعبه به دست آدم (عليه السلام) ساخته شد، در طوفان نوح(عليه السلام) آسيب ديد و به وسيله ابراهيم خليل(عليه السلام) تجديد بنا گرديد بنابراين، انتخاب پرسابقه ترين خانه توحيد براى قبله از هر نقطه ديگرى شايسته تر است. جالب توجه اين که: در اين آيه خانه کعبه که نام ديگرش «بيت اللّه» است به عنوان خانه مردم معرفى شده، اين تعبير بيان کننده اين حقيقت است که: آنچه به نام خدا و براى خداست بايد در خدمت مردم و بندگان او باشد، و آنچه در خدمت مردم و بندگان خدا است براى خدا محسوب مى شود. ضمناً از اين آيه، اهميت سابقه داشتن در مسيرهاى الهى و سازنده، روشن مى شود، لذا در آيه فوق، نخستين فضيلتى که براى خانه کعبه ذکر شده همان سابقه ممتد و طولانى آن است و از اينجا پاسخ ايرادى که در مورد احترام «حجر الاسود» مى شود نيز روشن مى گردد: زيرا عده اى مى گويند: يک قطعه سنگ چه ارزش و اهميتى دارد که همه سال ميليون ها نفر از مردم براى «استلام» آن (دست گذاشتن بر آن) بر يکديگر پيشى گيرند و به عنوان يک مستحب مؤکد در برنامه زائران خانه خدا گنجانيده شود؟! ولى توجه به تاريخچه اين سنگ مخصوص، نشان مى دهد: امتيازى در آن است که در هيچ سنگ ديگرى در جهان نمى توان پيدا کرد و آن اين که: پرسابقه ترين چيزى است که به عنوان مصالح ساختمان، در يک مرکز عبادت و پرستش خداوند، به کار رفته; چرا که تمام معابد روى زمين و حتى کعبه که نخستين پرستشگاه است بارها تجديد بنا شده و مصالحى که در ساختمان آنها به کار رفته، تغيير يافته است تنها همين قطعه سنگ است که با مرور هزاران سال هنوز به عنوان مصالح ثابت در اين معبد پر سابقه پا بر جا مانده است. بنابراين اهميت آن در واقع همان سابقه داشتن در مسير خدا و خدمت به مردم است. به علاوه اين سنگ، تاريخ خاموشى از نسل هاى فراوان مؤمنان در قرون و اعصار مختلف است. اين سنگ زنده کننده خاطره استلام انبياى بزرگ و بندگان خاص خدا است که در کنار آن به نيايش پروردگار برخاستند. موضوع ديگرى که توجه به آن در اينجا لازم است اين است که آيه فوق مى گويد: اين نخستين خانه اى بوده که براى مردم ساخته شده است. روشن است: منظور نخستين خانه عبادت و پرستش است، بنابراين، هيچ مانعى ندارد که بپذيريم قبل از آن، خانه هاى مسکونى ديگرى در روى زمين وجود داشته است. و اين تعبير، پاسخ روشنى است به آنها (مانند نويسنده تفسير المنار) که مى گويند: خانه کعبه نخستين بار به دست ابراهيم(عليه السلام) ساخته شد و ساخته شدن آن را به دست آدم(عليه السلام) در رديف افسانه ها قلمداد مى کنند. در حالى که به طور مسلّم قبل از ابراهيم(عليه السلام)، معبد و پرستشگاه در جهان وجود داشته و انبياى پيشين همچون نوح(عليه السلام) از آن استفاده مى کردند، بر اين اساس چگونه ممکن است خانه کعبه که نخستين معبد جهان است به دست ابراهيم(عليه السلام) ساخته شده باشد؟ به هر حال، در اين آيه براى کعبه علاوه بر امتياز «نخستين پرستشگاه بودن» به دو امتياز «مبارک» و «مايه هدايت جهانيان» بودن آن نيز اشاره شده است.

سپس در آيه بعد دو امتياز ديگر آن را ذکر مى کند، مى فرمايد: «در آن نشانه هائى روشن است (از جمله) مقام ابراهيم» ( فيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهيمَ ). نشانه ديگر آن آرامش و امنيت حاکم بر اين شهر است، مى گويد: «و هر کس داخل آن شود در امان خواهد بود» ( وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً ). و در جمله بعد به همه مردم دستور انجام مناسک حج را داده، مى گويد: «و براى خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند آنها که توانائى رفتن به سوى آن دارند» ( وَ لِلّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبيلاً ). از اين دستور، تعبير به يک بدهى و دَين الهى شده است که بر ذمه عموم مردم مى باشد; زيرا فرموده است: وَ لِلّهِ عَلَى النّاسِ: «براى خدا بر مردم است». واژه «حجّ» در اصل، به معنى «قصد » است و به همين جهت به جاده و راه «مَحَجّة» (بر وزن مودّة) گفته مى شود; زيرا انسان را به مقصد مى رساند، و به دليل و برهان، «حجت» مى گويند; زيرا مقصود را در بحث روشن مى سازد. و اما اين که اين مراسم مخصوص را «حجّ» ناميده اند براى اين است که: به هنگام حرکت براى شرکت در اين مراسم «قصد زيارت خانه خدا» مى کنند و به همين دليل در آيه فوق اضافه به «بيت» (خانه کعبه) شده است. همان طور که سابقاً اشاره کرده ايم مراسم زيارت خانه کعبه نخستين بار در زمان ابراهيم(عليه السلام) رسميت يافت، و سپس به صورت يک سنت حتى در زمان عرب جاهلى ادامه يافت، و در اسلام به صورت کامل تر و خالى از هر گونه خرافه دوران جاهلى تشريع گرديد البته از «نهج البلاغه» (خطبه قاصعه) و بعضى از روايات به خوبى استفاده مى شود که فريضه حج از زمان آدم(عليه السلام) تشريع شده بود، ولى رسميت يافتن آن بيشتر مربوط به زمان ابراهيم(عليه السلام) است. حجّ بر هر انسانى که توانائى داشته باشد در عمر فقط يک بار واجب مى شود و از آيه فوق نيز بيش از اين استفاده نمى گردد; زيرا حکم، مطلق است و با يک بار انجام دادن امتثال حاصل مى شود.

تنها شرطى که در آيه براى وجوب حج ذکر شده «استطاعت» است که با تعبير: مَنِ اسْتَطاعَ اِلَيْهِ سَبِيْلاً: «کسى که توانائى راه پيمائى به سوى خانه کعبه داشته باشد» بيان شده. در روايات اسلامى و کتب فقهى، «استطاعت»، به معنى «داشتن زاد و توشه، و مرکب، و توانائى جسمى، و باز بودن راه، و توانائى بر اداره زندگى به هنگام بازگشت از حج» تفسير شده است ولى در حقيقت همه اينها در آيه فوق مندرج است; زيرا «استطاعت» در اصل به معنى توانائى است که شامل تمام اين امور مى شود. ضمناً از آيه فوق استفاده مى شود که: اين قانون، مانند ساير قوانين اسلامى اختصاص به مسلمانان ندارد بلکه همه موظفند آن را انجام بدهند و قاعده معروف اَلْکُفّارُ مُکَلَّفُونَ بِالْفُرُوعِ کَما أَنَّهُمْ مُکَلَّفُونَ بِالاُصُولِ: «کافران همان طور که به اصول دين موظفند به انجام فروع نيز مکلف مى باشند با آيه فوق و مانند آن تأييد مى شود، گرچه شرط صحيح بودن اين گونه اعمال و عبادات، اين است که: نخست اسلام را بپذيرند و سپس آنها را انجام بدهند ولى بايد توجه داشت عدم قبول اسلام، مسئوليت آنها را در برابر اين گونه وظائف از بين نمى برد. درباره اهميت اين مراسم بزرگ، و فلسفه حج، و آثار فردى و اجتماعى آن در ذيل آيات 196 تا 203 در سوره «بقره» مشروحاً بحث شد و در پايان آيه براى تأکيد و بيان اهميت مسأله حج مى فرمايد: «و هر کس کفر بورزد (و حج را ترک کند به خود زيان رسانيده; زيرا) خداوند از همه جهانيان بى نياز است» ( وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمينَ ). واژه «کفر» در اصل به معنى «پوشانيدن» است و از نظر اصطلاح دينى معنى وسيعى دارد و هر گونه مخالفت با حق را ـ چه در مرحله عقائد، و چه در مرحله دستورات فرعى ـ شامل مى شود، و اگر مشاهده مى کنيم «کفر » غالباً در مخالفت با اصول دين استعمال مى شود، دليل بر اين نيست که منحصراً به همان معنى بوده باشد، به همين دليل در آيه بالا در مورد «ترک حج» به کار رفته است، لذا در روايتى از امام صادق(عليه السلام) نقل شده که: «کفر» را در آيه به معنى «ترک»، تفسير فرموده است به عبارت ديگر، کفر و فاصله گرفتن از حق ـ همانند ايمان و توجه به حق ـ مراحل و درجاتى دارد که هر کدام براى خود داراى احکام مخصوصى است، و با توجه به اين حقيقت، بسيارى از مشکلات که در معنى آيات و روايات مربوط به کفر و ايمان پيش مى آيد، حل مى شود. به هر حال از آيه فوق دو مطلب استفاده مى شود: نخست، اهميت فوق العاده حج است که از «ترک» آن تعبير به «کفر» شده است، مرحوم «صدوق» در کتاب «من لا يحضره الفقيه» از پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) نقل مى کند: به على(عليه السلام) فرمود: يا عَلِيُّ تارِکُ الْحَجِّ وَ هُوَ مُسْتَطِيعٌ کافِرٌ يَقُولُ اللّهُ تَبارَکَ وَ تَعالى: وَ لِلّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلا ًوَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ. يا عَلِيُّ! مَنْ سَوَّفَ الْحَجَّ حَتَّى يَمُوتَ بَعَثَهُ اللّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرانِيّاً: «اى على! کسى که حج را ترک کند ـ با اين که توانائى دارد ـ کافر محسوب مى شود، زيرا خداوند مى فرمايد: بر مردمى که استطاعت دارند به سوى خانه خدا بروند، لازم است حج به جا بياورند و کسى که کفر بورزد (آن را ترک کند) به خود زيان رسانيده است، و خداوند از آنان بى نياز است. اى على! کسى که حج را به تأخير بياندازد تا اين که از دنيا برود خداوند او را در قيامت يهودى يا نصرانى محشور مى کند» ديگر اين که: انجام اين فريضه مهم الهى مانند همه فرائض و برنامه هاى دينى به سود مردم و براى تربيت آنها است و هيچگونه نفعى براى خداوند ـ که از همگان بى نياز است ـ نخواهد داشت.

«بَکَّه» در اصل از ماده «بک» (بر وزن فک) به معنى «ازدحام و اجتماع» است، و اين که به خانه کعبه، يا زمينى که خانه کعبه در آن ساخته شده است «بکّه» گفته اند به خاطر ازدحام و اجتماع مردم در آنجا است و بعيد نيست که اين اسم از آغاز روى آن نبوده و پس از رسميت يافتن براى عبادت، روى آن گذاشته شده باشد. در روايتى از امام صادق(عليه السلام) نقل شده که: «مکّه» نام مجموع شهر است و «بکّه» نام محلى است که خانه کعبه در آنجا بنا شده است بعضى از مفسران نيز احتمال داده اند: «بکّه» همان «مکّه» بوده باشد که «م» در آن تبديل به «ب» شده است نظير «لازم» و «لازب» که هر دو در لغت عرب به يک معنى است. براى نامگذارى خانه کعبه و محل آن به «بکّه» وجه ديگرى نيز گفته اند و آن اين که: ماده مزبور به معنى از بين بردن نخوت و غرور آمده است، و چون در اين مرکز بزرگ، همه تبعيضات برچيده مى شود و گردنکشان و مغروران همانند مردم عادى بايد به نيايش برخيزند و غرور آنها به اين وسيله درهم شکسته مى شود، به آن «بکّه» گفته شده است.
از زمان پيامبر(صلى الله عليه وآله) به بعد، هر قدر مسلمانان فزونى مى يافتند و طبعاً زائران خانه خدا بيشتر مى شدند، مسجد الحرام از طرف خلفاى وقت توسعه داده مى شد. در تفسير «عياشى» نقل شده که در زمان «منصور» ، خليفه عباسى، بر اثر کثرت حجاج مى خواستند مسجد الحرام را بار ديگر توسعه دهند. منصور مردمى را که در اطراف مسجد، خانه داشتند طلبيد، تا خانه آنها را خريدارى کند، ولى آنها به هيچ قيمتى حاضر به فروش نشدند. منصور در بن بست سختى قرار گرفته بود (زيرا از يک طرف نمى خواست با اعمال زور خانه هاى آنها را خراب کند چون انعکاس خوبى نداشت و از طرف ديگر آنها حاضر به واگذارى خانه خود نبودند). در اين باره از امام صادق (عليه السلام) سؤال کرد، امام فرمود: غمناک مباش! در اين باره دليل روشنى است که مى توانى با آن استدلال کنى. پرسيد: به کدام دليل؟ فرمود: به کتاب خدا. پرسيد: به کجاى کلام الهى؟ فرمود: به اين آيه: إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذي بِبَکَّةَ مُبارَکاً ; زيرا خداوند مى گويد: «نخستين خانه اى که براى مردمان ساخته شد، خانه کعبه بود». بنابراين، اگر آنها پيش از بناى کعبه خانه ساخته بودند اطراف خانه کعبه مال آنها بود، ولى اگر خانه کعبه مقدم بوده، اين حريم (تا آنجا که مورد نياز زائران خانه خداست) متعلق به کعبه است! منصور دستور داد آنها را حاضر ساختند و به همين سخن در برابر آنها استدلال کرد، آنان در پاسخ فرو ماندند و گفتند: هر طور مايل باشى موافق خواهيم بود باز در همان تفسير نقل شده که نظير اين حادثه در زمان «مهدى عباسى» تکرار شد. مهدى از فقهاى وقت سؤال کرد، همه گفتند: اگر مالکان خانه ها راضى نباشند ملک غصبى را نمى توان داخل مسجد الحرام کرد. على بن يقطين اجازه خواست تا اين مسأله را از موسى بن جعفر (عليه السلام) سؤال کند. مهدى به والى «مدينه» نوشت حل اين مشکل را از امام موسى بن جعفر (عليه السلام) بخواهد. حضرت فرمود: بنويس «بسم اللّه الرحمن الرحيم. اگر خانه کعبه اول بنا شده و آن گاه مردم در کنار آن فرود آمده اند فضاى اطراف آن متعلق به خانه کعبه است، و اگر سکونت مردم در آنجا مقدم بر خانه کعبه بوده آنها سزاوارترند». چون پاسخ به «مهدى عباسى» رسيد به قدرى خوشحال شد که نامه را گرفت و بوسيد، سپس دستور داد خانه ها را خراب کردند. صاحبان خانه به خدمت امام موسى بن جعفر(عليه السلام) رسيده، تقاضا کردند: نامه اى در اين باب به مهدى بنويسد تا قيمت خانه هاى آنها را ردّ کند. حضرت در نامه نوشت: «چيزى به آنان عطا کن». او هم آنها را راضى کرد اين دو روايت «استدلال لطيفى» در بر دارد که با موازين متداول حقوقى نيز کاملاً قابل تطبيق است، و آن اين که معبدى همچون خانه کعبه به هنگامى که در زمين بکرى ساخته شود تا شعاع احتياجات خود نسبت به آن زمين اولويت دارد. البته تا آن روز که اين احتياج ضرورت پيدا نکرده ديگران هم مى توانند از حريم آن استفاده کنند. اما آن روز که نياز مبرم پيدا شد از حق اولويت نخستين مى توان استفاده کرد.

در اين دو آيه براى کعبه علاوه بر امتياز «نخستين پرستشگاه بودن» چهار امتياز ديگر ذکر شده است: الف ـ برکت و فائده بسيار ( مبارکاً ) «مبارک» به معنى پر برکت و پر فايده است، و کعبه از اين جهت مبارک است که هم از نظر معنوى و هم از نظر مادى در يکى از پربرکت ترين سرزمين هاى جهان قرا گرفته. برکات معنوى اين سرزمين و جذبه هاى الهى و تحرک و جنبش و وحدتى که در پرتو آن مخصوصاً در مراسم حج به وجود مى آيد بر هيچ کس پوشيده نيست، و اگر تنها به جنبه هاى صورى مراسم حج اکتفاء نشود و روح و فلسفه آن زنده گردد، آن گاه برکت واقعى آن آشکارتر خواهد بود. از نظر مادى با اين که سرزمين خشک و بى آب و علفى است و به هيچ وجه از نظر طبيعى مناسب شرائط زندگى نيست اين شهر در طول تاريخ همواره يکى از شهرهاى آباد و پر تحرک و يک مرکز آماده براى زندگى و حتى براى تجارت بوده است. ب ـ هدايت جهانيان ( هُدىً لِلْعالَمِيْنَ ) کعبه مايه هدايت جهانيان است و مردم از نقاط دور و نزديک، صفحات خشکى و دريا را زير پا مى گذارند و به اين عبادتگاه بزرگ جلب مى شوند و در مراسم با شکوه حج که از زمان ابراهيم(عليه السلام) همچنان رائج بوده شرکت مى کنند، حتى عرب جاهلى نيز کعبه را گرامى مى داشت، و مراسم حج را به عنوان اين که آئين ابراهيم(عليه السلام) است با اين که با خرافات آميخته شده بود انجام مى داد، و در پرتو همان مراسم ناقص خود، تا حدود زيادى از کارهاى نادرست خود موقتاً دست مى کشيد. و به اين ترتيب، همگان حتى بت پرستان از هدايت اين خانه بزرگ بهره مند مى شدند. جاذبه معنوى اين سرزمين و اين خانه مقدس چنان است که همه را بى اختيار تحت تأثير خود قرار مى دهد. ج ـ مقام ابراهيم ( فِيهِ آياتٌ بِيِّناتٌ، مَقامُ اِبْراهِيمَ ) در اين خانه نشانه هاى روشنى از خدا پرستى و توحيد و معنويت به چشم مى خورد، و دوام و بقاى آن در طول تاريخ در برابر دشمنان نيرومندى که قصد نابود ساختن آن را داشتند يکى از اين نشانه ها است. آثارى که از پيامبر بزرگى همچون ابراهيم(عليه السلام) در کنار آن باقى مانده، مانند زمزم، صفا، مروه، رکن ، حطيم ، حجر الاسود، حجر اسماعيل 3 که هر کدام تاريخ مجسمى از قرون و اعصار گذشته، و روشنگر خاطره هاى عظيم و جاويدان مى باشد، از ديگر نشانه ها است. از ميان اين نشانه هاى روشن، مقام ابراهيم (عليه السلام) به خصوص ذکر شده; زيرا محلى است که ابراهيم(عليه السلام) در آن ايستاد، به خاطر بناى کعبه، و يا به خاطر انجام مراسم حج و يا براى دعوت عمومى مردم براى انجام اين مراسم بزرگ. و در هر حال از مهمترين آيات مزبور است و خاطرات بى نظيرى از فداکارى ها، اخلاص ها، و اجتماع ها را زنده مى کند. در اين که: منظور از «مقام ابراهيم» ، خصوص آن نقطه اى مى باشد که هم اکنون سنگ مخصوصى در آن قرار دارد و اثر پاى ابراهيم(عليه السلام) بر آن نمايان است، يا منظور از آن تمام «حرم مکّه» و يا «تمام مواقف حج» است، در ميان مفسران گفتگو است ولى در روايتى که از امام صادق(عليه السلام) در کتاب «کافى» نقل شده 4 اشاره به همان احتمال اول شده است. د ـ امنيت کامل ( وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً ) ابراهيم(عليه السلام) بعد از بناى خانه کعبه امنيت شهر «مکّه» را از خداوند درخواست نموده، گفت: رَبِّ اجْعَلْ هذَا الْبَلَدَ آمِناً: «خداوندا! اين سرزمين را سرزمين امن و امانى قرار بده» خداوند دعاى ابراهيم(عليه السلام) را اجابت کرد و آن را يک مرکز امن قرار داد که هم مايه آرامش روح و امنيت اجتماع مردمى است که به آن مى آيند و از آن الهام مى گيرند و هم از نظر قوانين مذهبى، امنيت آن، چنان محترم شمرده شده که هر گونه جنگ و مبارزه در آن ممنوع است. مخصوصاً در اسلام «کعبه» به عنوان يک مأمن و پناهگاه شناخته شده، و حتى حيوانات اين سرزمين از هر نظر بايد در امنيت باشند و کسى مزاحم آنها نشود، افراد انسانى که به آن پناه مى برند نيز در امان هستند حتى اگر قاتل و جانى باشند نمى توان متعرض آنها شد. ولى براى اين که اين احترام خاص خانه کعبه مورد سوء استفاده قرار نگيرد، و حق مظلومان پايمال نگردد، اگر افراد جنايت کار و مجرمى به ـ آن پناهنده شوند دستور داده شده: آنها را از نظر آب و غذا در مضيقه قرار دهند، تا مجبور گردند آنجا را ترک گويند، و آنها را به کيفر برسانند.

پوستر حديثي

احاديث تصويري

عکس نوشته

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فيلم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم



:: موضوعات مرتبط: شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه آل عمران , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسير آيات 96 تا 97 سوره مبارکه آل عمران , سوره مبارکه آل عمران , تفسیر قرآن کریم , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1

New Page 1

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

معانی نام و القاب امام عصر(عجل الله تعالی فرجه)
۲- مهدی
«مهدی» یکی از مشهورترین نام های امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) می باشد.
امام باقر علیه السلام درباره دلیل نام گذاری آن حضرت به این اسم، می فرمایند:
قائم آل محمد(عج) را به این دلیل، مهدی می نامند که او، مردم را به آن دسته از اموری که برایشان پوشیده است، هدایت خواهد کرد.
وی، تورات اصلی و دیگر کتاب های پیامبران پیشین را از مخفی گاه آنها، بیرون خواهد ساخت. حضرت صادق نیز در این باره می فرمایند:
به آن حضرت، مهدی گفته اند؛ زیرا او مردم را به امری که آن را گم کرده اند، هدایت می کند،
س۵۷-خادم الحُجه

بسم الله الرحمن الرحیم

معانی نام و القاب امام عصر(عجل الله تعالی فرجه)

مهدی (عج)

وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ
و روزىِ شما در آسمان است و نيز آنچه شما وعده داده ‌مى‌ شويد
(سوره الذاريات، آيه ۲۲)


هوَ خُرُوجُ الْمَهْدِی (علیه السلام)
الموعود الذي وعدتم و وعد الأنبياء اممهم هو المهدي و في زيارته عجل اللّه فرجه: اَلسَّلامُ عَلَي الْمَهْدِيِّ الَّذي وَعَدَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ الاُْمَمَ، اَنْ يَجْمَعَ بِهِ الْكَلِمَ

موعود وعده داده شده به تمامی خلق، و آنچه که انبیاء به امم شان وعده داده اند، ظهور حضرت مولانا بقیة الله الاعظم (أرواحنا فداه) است؛ چنانکه در زیارت مخصوص آن حضرت وارد شده: «سلام بر مهدی آل محمد (علیهم السلام) که خداوند عزوجل، امت ها را به وجود ایشان وعده داده تا کلام ها را به وسیله آن حضرت، جمع نماید»

پی نوشتها؛

الغيبة (للطوسي) كتاب الغيبة للحجة ؛ النص ؛ ص۱۷۵
لزام الناصب في إثبات الحجة الغائب عجل الله تعالى فرجه الشريف ؛ ج‏۱ ؛ ص۴۳۳

س۵۷-خادم الحُجه

معانیِ نام و القاب امام عصر(عجل الله تعالی فرجه)

قائم

قائم، یکی از القاب حضرت مهدی(عجل الله فرجه) است، امام رضا علیه السلام در تبیین دلیل این نام گذاری، می فرمایند: حضرت صاحب الامر(عج) را قائم نامیده اند، چون او، به حق، قیام خواهد کرد. شیخ صدوق نیز در کمال الدین نقل می کند که «صقر بن دلف» گفت: روزی از حضرت امام محمدتقی علیه السلام پرسیدم: یابن رسول اللّه، چرا فرزند امام عسکری علیه السلام را قائم نامیدند؟ آن حضرت فرمودند: برای این که او ،اصل امامت را پس از فراموش شدن و روی گرداندن بیشتر مردم از آن، دوباره مطرح خواهد ساخت.

س۵۷-خادم الحُجه
 

معانیِ نام و القاب امام عصر(عجل الله تعالی فرجه)

و هذَا الْبَلَدِ الْأَمين
و سوگند به این سرزمین أمن
(سوره تین آیه۳)


از القاب مبارک حضرت مولانا بقیة الله الاعظم (أرواحنا فداه) «البلد الأمين» است؛ وجود مقدس آن حضرت حقیقت حرم أمن الهی، و ولایتشان حریم أمني است که هر کس داخل آن شود، از عذاب الهی در امان می باشد.


در آیات حضرت قرآن، «بلد امین» در معنای ظاهر به سرزمین امن «مکه» (۱) و در بطن، به وجود مقدس حضرت «رحمة للعالمين ، رسول اکرم» (صلی الله علیه و آله و سلم) اشاره دارد؛ چنانکه حضرت السلطان علی بن موسی الرضا (علیه السلام) در تفسیر ذیل شریفه ۳ سوره مبارکه تین فرمودند :

الْبَلَدِ الْأَمِينِ هُوَ رَسُولُ اللَّهِ(صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) أَمِنَ النَّاسُ بِهِ مِنَ النَّارِ إِذَا أَطَاعُوهُ (۲)

مقصود از بلد امين، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است که مردم چنانکه از ایشان اطاعت نمایند، به واسطه وجود مقدسشان از آتش جهنم ایمن میشوند.


از آنجا که همگی أئمه (علیهم السلام)، محمّد اند: وكُلُّنا مُحمّد صلوات الله علیه (۳) ، بلد الأمين لقبی برای تمامی أئمه (علیهم السلام) می باشد : الْبَلَدُ الْأَمِينُ، الْأَئِمَّةُ علیهم السلام (۴)


در زیارات مخصوصه حضرت مولانا بقیة الله الاعظم (أرواحنا فداه)، به بلد الأمين بودن وجود مقدسشان، این گونه اشاره شده است :

قَطَعْتُ في وُصْلَتِكَ الْخُلاّنَ، وَهَجَرْتُ لِزِيارَتِكَ الاَْوْطـانَ، وَاَخْفَيْتُ اَمْري عَنْ اَهْلِ الْبُلْدانِ، لِتَكُونَ شَفيعاً عِنْدَ رَبِّكَ وَرَبّي (۵)
در مسير وصل با تو، از دوستانم بريدم و براي زيارت تو، وطنها را ترك كردم و امرم را از مردم بلاد پنهان نمودم تا تو شفيع باشي نزد پروردگارت و پروردگارم (کنایه از اینکه تنها حریم شما، بلد امن برای من است و من به شما پناه آورده ام)

اللَّـهُمَّ وَآمِنْ بِهِ الْبِلادَ، وَاهْدِ بِهِ الْعِبَادَ (۶)
خدایا سرزمین ها را به وجود آن حضرت ایمن گردان و بندگان را به واسطه ایشان هدایت نما


منابع

(۱) البرهان في تفسير القرآن ،ج۵ ص۶۹۲ [ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ،عَنْ أَبِيهِ، عَنْ آبَائِهِ(عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ)، قَالَ: هَذَا الْبَلَدُ الْأَمِينُ: مَكَّةُ ]
(۲).البرهان في تفسير القرآن ،ج۵ ص۶۹۳
(۳).بحار الأنوار،ج ۲۶ ص۱۶ [ عن الإمام علي بن الحسين السجاد (علیه السلام) : أولنا محمّد و أوسطنا محمّد و آخرنا محمّد وكلنا محمّد (صلوات الله علیهم)]
(۴).تفسير القمي، ج۲ ص۴۲۹
(۵).مفاتيح الجنان، اعمال سرداب غیبت
(۶).مفاتيح الجنان، زیارت حضرت حجة إبن الحسن (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

س۵۷-خادم الحُجه

معانیِ نام و القاب امام عصر(عجل الله تعالی فرجه)

#حامد

✨التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللهِ ‌وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنينَ
(سوره مبارکه توبه آیه ۱۱۲)

از القاب مبارک حضرت مولانا بقیة الله الاعظم (ارواحنا فداه) «حامد» است. وجود مقدس آن حضرت، حمد کننده ذات اقدس اله و ستاینده و ستایشگر خداوند عزوجل می باشند و این صفت در وجود مبارکشان در اتم و اکمل وجه تجلّی یافته است.


مرتبه ی سپاسگزاری، حمد و حامد بودن، بالاترين مرتبه ی عبوديت و بالاترين مرتبه ی مخلوق بودن و عبد بودن است :
«الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (سوره حمد، آيه ۱)».
چنانکه حضرت امیرالکونین علی (علیه السلام)، «حمد» را طریق اعتراف به لاهوتیّت، صمدانیت ، ربّانیت و فردانیّت ذات اقدس اله معرفی نمودند (۱).

شریفه ۱۱۲ سوره مبارکه توبه، در بیان اوصاف افضل بندگان،‌ به صفت «حامد» بودن ایشان اشاره می نماید که طبق تفاسیر، صفات اشاره شده در این مبارکه، در مطلق معنا به وجود مقدس ائمه اطهار (علیهم السلام) دلالت می نماید: هم الأئمة عليهم السلام (۲).


منابع

(۱).بحارالأنوار ج ۸۳ ص ۱۱۲ [عن أميرالمؤمنين علي (علیه السلام) :الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ الْحَمْدَ عَلَى عِبَادِهِ مِنْ غَيْرِ حَاجَةٍ مِنْهُ إِلَى حَامِدِيهِ وَ طَرِيقاً مِنْ طُرُقِ الِاعْتِرَافِ بِلَاهُوتِيَّتِهِ وَ صَمَدَانِيَّتِهِ وَ رَبَّانِيَّتِهِ وَ فَرْدَانِيَّتِهِ وَ سَبَباً إِلَى الْمَزِيدِ مِنْ رَحْمَتِه: حمد و سپاس خدایی را که حمد را بر بندگانش قرار داد، بدون آنکه نیاز به حمد حامدین داشته باشد؛ و آن را طریقی از طرق اعتراف به لاهوتیت، صمدانیت، ربانیت و فردانیتش قرار داد و سببی برای افزون نمودن نزول رحمتش]
(۲).البرهان في تفسير القرآن ج۲ ص۸۵۷؛ تفسير العياشي ج۲ ص۱۱۳


س۵۷-خادم الحُجه

منبع:

https://t.me/tavoosoljannah

شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز):

https://t.me/sharheser

فضیلتها:

https://t.me/fazylatha

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: معانیِ نام و القاب امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) , مهدی , قائم , البلد الأمين , ظهور , یا زهرا سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تفسیر آیات 92 الی 95 سوره مبارکه آل عمران ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 7 تير 1400

In the Name of Allah

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیه ۹۲ سوره مبارکه آل عمران

۹۲ لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّى تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْء فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلیمٌ

ترجمه
۹۲ ـ هرگز به (حقیقت) نیکوکارى نمى رسید مگر این که از آنچه دوست مى دارید، (در راه خدا) انفاق کنید; و آنچه انفاق مى کنید خداوند از آن آگاه است.

تفسیر
در آیات گذشته بحث هائى درباره ایمان و کفر، نشانه ها و آثار آن و بخشى از سرگذشت انبیاء آمده بود، و در این آیه به یکى از طرق وصول به حقیقت ایمان و مقام برّ و نیکوکارى اشاره مى کند; همان چیزى که بهترین نشانه شخصیت و عواطف انسانى، و تقوا است. مى فرماید: «شما هرگز به حقیقت «برّ» و نیکى نمى رسید مگر این که از آنچه دوست مى دارید در راه خدا انفاق کنید» ( لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّى تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ ). واژه «برّ» در اصل به معنى «وسعت» است، و لذا صحراهاى وسیع را «بَرّ» (به فتح ب) مى گویند، و به همین جهت به کارهاى نیک که نتیجه آن گسترده است و به ـ دیگران مى رسد «بِرّ» (به کسر ب) گفته مى شود. تفاوت میان «بِرّ» و «خیر» از نظر لغت عرب این است که: «بِرّ» نیکوکارى توأم با توجه و از روى قصد و اختیار است، ولى «خیر» به هر نوع نیکى که به دیگرى بشود اگر چه بدون توجه باشد، اطلاق مى گردد. پدر این که مقصود از کلمه «برّ» چیست؟ مفسران گفتگوى بسیار دارند. بعضى آن را به معنى بهشت. بعضى به معنى پرهیز کارى و تقوا. و بعضى به معنى پاداش نیک گرفته اند، ولى آنچه از آیات قرآن استفاده مى شود این است که: «برّ» معنى وسیعى دارد و به تمام نیکى ها اعم از ایمان و اعمال پاک گفته مى شود، چنان که از آیه 177 سوره «بقره» استفاده مى شود که: «ایمان به خدا، و روز جزا، و پیامبران، و کمک به نیازمندان، و نماز و روزه، و وفاى به عهد، و استقامت در برابر مشکلات و حوادث» همه از شعب «برّ» محسوب مى شوند. بنابراین، رسیدن به مقام نیکوکاران واقعى، شرایط زیادى دارد که یکى از آنها انفاق کردن از اموالى است که مورد علاقه انسان است; زیرا عشق و علاقه واقعى به خدا، و احترام به اصول انسانیت و اخلاق، آن گاه روشن مى شود که انسان بر سر دو راهى قرار گیرد، در یک طرف مال و ثروت یا مقام و منصبى قرار داشته باشد که مورد علاقه شدید او است، و در طرف مقابل خدا و حقیقت و عواطف انسانیت و نیکوکارى. اگر از اولى به خاطر دومى صرف نظر کرد معلوم مى شود در عشق و علاقه خود صادق است. و اگر در این راه حاضر بود تنها از موضوعات جزئى صرف نظر کند، معلوم مى شود عشق و علاقه معنوى او نیز به همان پایه است و این مقیاسى است براى سنجش ایمان و شخصیت. در پایان آیه براى جلب توجه انفاق کنندگان مى فرماید: «آنچه را که انفاق مى کنید (کم یا زیاد از اموال مورد علاقه یا غیر مورد علاقه) خدا از همه آنها آگاه است» ( وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْء فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلیمٌ ). بنابراین، هرگز گم نخواهد شد و نیز چگونگى آن بر او مخفى نخواهد ماند.

نفوذ آیات قرآن در دل هاى مسلمانان به قدرى سریع و عمیق بود که بلافاصله بعد از نزول آیات اثر آن ظاهر مى گشت، به عنوان نمونه در مورد آیه فوق در تواریخ و تفاسیر اسلامى چنین مى خوانیم: 1 ـ یکى از یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله) به نام «ابو طلحه انصارى» در «مدینه» نخلستان و باغى داشت بسیار مصفا و زیبا، که همه در «مدینه» از آن سخن مى گفتند، در آن چشمه آب صافى بود که هر موقع پیامبر(صلى الله علیه وآله) به آن باغ مى رفت از آن آب میل مى کرد و وضو مى ساخت. علاوه بر همه اینها آن باغ درآمد خوبى براى «ابو طلحه» داشت، پس از نزول آیه فوق به خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمده، عرض کرد: مى دانى محبوب ترین اموال من همین باغ است، من مى خواهم آن را در راه خدا انفاق کنم تا ذخیره اى براى رستاخیز من باشد، پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: بَخٍّ بَخٍّ ذلِکَ مالٌ رابِحٌ لَکَ: «آفرین بر تو، آفرین بر تو، این ثروتى است که براى تو سودمند خواهد بود» . سپس فرمود: «من صلاح مى دانم آن را به خویشاوندان نیازمند خود بدهى». «ابو طلحه» دستور پیامبر(صلى الله علیه وآله) را عمل کرد و آن را در میان بستگان خود تقسیم کرد 2 ـ روزى مهمانى بر «ابوذر» وارد شد، او که زندگى ساده اى داشت از مهمان معذرت خواست که من بر اثر گرفتارى نمى توانم شخصاً از تو پذیرایى کنم، من چند شتر در فلان نقطه دارم، قبول زحمت کن بهترین آنها را بیاور (تا براى تو قربانى کنم). میهمان رفت و شتر لاغرى با خود آورد. «ابوذر» به او گفت: به من خیانت کردى، چرا چنین شترى آوردى؟ او در جواب گفت: من فکر کردم روزى به شترهاى دیگر نیازمند خواهى شد. «ابوذر» گفت: روز نیاز من زمانى است که از این جهان چشم مى بندم (چه بهتر که براى آن روز ذخیره کنم) خداوند مى فرماید: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّى تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ» 3 ـ «زبیده» همسر «هارون الرشید» قرآنى بسیار گران قیمت داشت که آن را با زر و زیور و جواهرات تزیین کرده بود و علاقه فراوانى به آن داشت، یک روز هنگامى که از همان قرآن تلاوت مى کرد به همین آیه «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّى تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ» رسید، با خواندن آیه در فکر فرو رفت و با خود گفت: هیچ چیز مثل این قرآن نزد من محبوب نیست، باید آن را در راه خدا انفاق کنم، کسى را به دنبال جواهرفروشان فرستاد، تزیینات و جواهرات آن را بفروخت و بهاى آن را در بیابانهاى حجاز براى تهیه آب مورد نیاز بادیه نشینان مصرف کرد که مى گویند: امروز هم بقایاى آن چاه ها وجود دارد و به نام او نامیده مى شود.

امام باقر (علیه‌السلام) :
از پیشی گیرندگان در کارهای خیر باشید، و گل بی خار باشید.
مستدرک الوسائل ج ۱۲ ص ۲۴۱

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) :
أحسَنُ النّاسِ إيمانا أحسَنُهُم خُلُقا و ألطَفُهُم بِأهِلهِ
باايمان ترين مردم ، خوش اخلاق ترينِ آنها و بامحبت ترین شان با #خانواده خود است.
‌بحار الأنوار، ج ۷۱، ص ۳۸۷

آیت الله بهجت (رضوان الله تعالی علیه) :
خداوند ،نوازل و بلاها را بدون حکمت و بدون ملاک و مصلحت نمی فرستد ،بلکه برای دعا و تضرع ما می فرستد.بنابراین ،برای رفع آنها دعا لازم و تضرع به درگاهش مطلوب است.
"فلو لا اذ جاء هم باسنا تضرعوا"
پس ای کاش که وقتی بلا و سختی ما به آنان می آمد، تضرع می گردند.
در محضر بهجت، ص۳۷۹

شهیدحاج قاسم سلیمانی:
وقتی شهید بهشتی به شهادت رسید امام او را تشبیه به یک ملت کرد. شهیدی که ارزش و بقاء وجود او و حضور او به اندازه ی یک ملت ارزش داشت. بهشتی یک ملت بود.

بدبختی و نا امنی امروز کشور مظلوم افغانستان در خوشخدمتی و دست بر سینه تعظیم به امریکا را در مسئولین غربزده و تربیت شدگان غرب افغانستان جستجو کنید بلای خانمان سوز غرب زدگی

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیات ۹۳ تا ۹۵ سوره مبارکه آل عمران

۹۳ کُلُّ الطَّعامِ کانَ حِلاًّ لِبَنی إِسْرائیلَ إِلاّ ما حَرَّمَ إِسْرائیلُ عَلى نَفْسِهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُنَزَّلَ التَّوْراةُ قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْراةِ فَاتْلُوها إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ ۹۴ فَمَنِ افْتَرى عَلَى اللّهِ الْکَذِبَ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ ۹۵ قُلْ صَدَقَ اللّهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْراهیمَ حَنیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکینَ

ترجمه
۹۳ ـ همه غذاها (ى پاک) بر بنى اسرائیل حلال بود، جز آنچه اسرائیل (یعقوب)، پیش از نزول تورات، بر خود تحریم کرده بود; (مانند گوشت شتر که براى او ضرر داشت). بگو: «اگر راست مى گوئید تورات را بیاورید و بخوانید»! (این نسبت هائى که به پیامبران پیشین مى دهید، حتى در تورات تحریف شده شما نیست!). ۹۴ـ بنابراین آنها که بعد از این به خدا دروغ مى بندند، ستمگرند! (زیرا از روى علم و عمد چنین مى کنند). ۹۵ ـ بگو: «خدا راست گفته (و اینها در آئین پاک ابراهیم نبوده) است. بنابراین، از آئین ابراهیم پیروى کنید، که به حق گرایش داشت، و از مشرکان نبود»!.

شان نزول
از روایات و نقل مفسران استفاده مى شود که یهود، دو ایراد دیگر در گفتگوهاى خود با پیامبر(صلى الله علیه وآله) داشتند. نخست این که: چگونه پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) گوشت و شیر شتر را حلال مى داند با این که در آئین ابراهیم(علیه السلام) حرام بوده، و به همین دلیل یهود هم به پیروى از ابراهیم(علیه السلام) آنها را بر خود حرام مى دانند. نه تنها ابراهیم(علیه السلام) بلکه نوح(علیه السلام) هم اینها را تحریم کرده بود با این حال، چگونه کسى که آنها را حرام نمى داند دم از آئین ابراهیم مى زند؟! 4 دیگر این که: چگونه پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) خود را وفادار به آئین پیامبران بزرگ خدا مخصوصا ابراهیم(علیه السلام) مى داند در حالى که تمام پیامبرانى که از دودمان اسحاق فرزند ابراهیم بودند «بیت المقدس» را محترم مى شمردند، و به سوى آن نماز مى خواندند، ولى پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) از آن قبله روى گردانده و کعبه را قبله گاه خود انتخاب کرده است؟! 5 آیات فوق به ایراد اول پاسخ گفته و دروغ آنها را روشن مى سازد، و آیات آینده (آیات 96 و 97) ایراد دوم را پاسخ مى گوید.

تفسیر
همان گونه که در شأن نزول آیات فوق خواندیم، یهود حلال بودن گوشت و شیر شتر از طرف پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) را منکر شده بودند. قرآن در نخستین آیه مورد بحث، با صراحت تمام، تهمت هاى یهود را در مورد تحریم پاره اى از غذاهاى پاک (مانند شیر و گوشت شتر) رد کرده، مى فرماید: «در آغاز، تمام این غذاها بر بنى اسرائیل حلال بود، مگر آنچه اسرائیل (یعقوب) پیش از نزول تورات بر خود تحریم کرده بود» ( کُلُّ الطَّعامِ کانَ حِلاًّ لِبَنی إِسْرائیلَ إِلاّ ما حَرَّمَ إِسْرائیلُ عَلى نَفْسِهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُنَزَّلَ التَّوْراةُ ). درباره این که «اسرائیل» (اسرائیل نام دیگر یعقوب است) چه نوع غذائى را بر خود تحریم کرده بود؟ و علت آن تحریم چه بود؟ توضیحى در آیه ذکر نشده است، ولى از روایات اسلامى برمى آید: هنگامى که یعقوب گوشت شتر مى خورد بیمارى عرق النسا 1 بر او شدت مى گرفت. لذا تصمیم گرفت از خوردن آن براى همیشه خوددارى کند، پیروان او هم در این قسمت به او اقتدا کردند، و تدریجاً این امر بر بعضى مشتبه شد، و تصور کردند این یک تحریم الهى است، و آن را به عنوان یک دستور دینى به خدا نسبت دادند قرآن در آیه بالا علت اشتباه آنها را تشریح مى کند و روشن مى سازد که نسبت دادن این موضوع به خدا یک تهمت است. بنابراین، قبل از نزول تورات هیچ یک از غذاهاى پاکیزه بر بنى اسرائیل حرام نبوده که با جمله «مِنْ قَبْلِ أَنْ تُنَزَّلُ التَّوْراةِ» در آیه فوق به آن اشاره شده است، اگر چه بعد از نزول «تورات» و آمدن موسى بن عمران بر اثر ظلم و ستم یهود پاره اى از غذاهاى پاکیزه به عنوان مجازات، بر آنها تحریم شد. در جمله بعد خداوند به پیامبرش دستور مى دهد از یهود دعوت کند همان «تورات» موجود نزد خود را بیاورند و آن را بخوانند تا معلوم شود ادعاى آنها در مورد تحریم غذاها نادرست است. قرآن مى فرماید: «بگو: اگر راست مى گوئید تورات را بیاورید و بخوانید» تا روشن شود این نسبت هائى که به پیامبران پیشین مى دهید حتى در تورات تحریف شده شما نیست ( قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْراةِ فَاتْلُوها إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ ). ولى آنها حاضر به انجام این کار نشدند چون مى دانستند در تورات چنین چیزى وجود ندارد.

در آیه بعد مى گوید: اکنون که آنها حاضر به آوردن «تورات» نشدند و افترا بستن آنها بر خدا مسلّم شد، باید بدانند: «آنها که بعد از این به خدا دروغ مى بندند ستمگرند و از روى علم و عمد چنین مى کنند» ( فَمَنِ افْتَرى عَلَى اللّهِ الْکَذِبَ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ ). در حقیقت هم بر خود ستم مى کنند که خویش را گرفتار مجازات و کیفر الهى مى سازند، و هم به دیگران که آنها را با دروغ و نیرنگ از راه راست منحرف مى سازند.
در «تورات» کنونى در سفر «لاویان» فصل یازدهم ضمن بیان گوشت هاى حرام و حلال چنین مى خوانیم: «از نوشخوار کنندگان و سم چاکان اینها را نخورید، شتر را با وجودى که نوشخوار مى کند اما تمام سم چاک نیست آن براى شما ناپاک است». از جمله هاى فوق استفاده مى شود یهود گوشت شتر و سایر سم چاکان را حرام مى دانست ند، ولى هیچگونه دلالتى بر تحریم آنها در آئین ابراهیم و نوح(علیهما السلام) ندارد ممکن است این قسمت از آنها باشد که به عنوان مجازات بر یهود تحریم شده بود.
در آخرین آیه مورد بحث روى سخن را به پیامبر کرده، مى فرماید: «بگو: خدا راست گفته (و اینها در آئین پاک ابراهیم، نبوده) بنابراین از آئین ابراهیم پیروى کنید که به حق گرایش داشت و از مشرکان نبود» ( قُلْ صَدَقَ اللّهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْراهیمَ حَنیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکینَ ). اکنون که مى بینید من در دعوت خود صادق و راستگویم، پس از آئین من که همان آئین پاک و بى آلایش ابراهیم(علیه السلام) است پیروى نمائید; زیرا او «حنیف» بود یعنى از ادیان باطل متمایل بحق شده بود و در دستورات او حتى در مورد غذاهاى پاک یک حکم انحرافى و تحریم بى دلیل وجود نداشت. او هرگز از مشرکان نبود و این که مشرکان عرب خود را بر آئین او مى دانند کاملاً بى معنى است، «بت پرست» کجا؟ و «بت شکن» کجا؟ قابل توجه این که در قرآن کراراً روى این جمله تکیه شده است که ابراهیم از مشرکان نبود زیرا همان طور که قبلاً هم اشاره کردیم بت پرستان جاهلیت مدعى بودند بر آئین ابراهیم هستند و آن قدر در این ادعا پیش رفته بودند که دیگران، آنها را «حنفا» (پیروان ابراهیم) معرفى مى کردند، لذا قرآن مکرر این موضوع را نفى مى کند.

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

https://harimeharam.ir/shohada/24/8

شهید مدافع حرم شهید سید ابراهیم عالمی

تاریخ شهادت : 1392/08/26 | محل شهادت : دمشق - سوریه| محل مزار شهید : جاویدالاثر

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه آل عمران , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر آیات 92 الی 95 سوره مبارکه آل عمران , حقیقت , نیکوکارى , در راه خدا , انفاق , کارهای خیر , امام باقر (علیه‌السلام) , پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) , باايمان ترين مردم , خوش اخلاق , محبت , خانواده , آیت الله بهجت (رضوان الله تعالی علیه) , خداوند , دعا , تضرع , مصلحت , شهیدحاج قاسم سلیمانی , شهید بهشتی , بهشتی یک ملت بود , بدبختی , ناامنی , افغانستان , خوشخدمتی , تعظیم , آمریکا , مسئولین غربزده , غربزده , تربیت شدگان غرب , غرب , غرب زدگی , بنى اسرائیل , حلال , اسرائیل , یعقوب , تورات , گوشت شتر , پیامبران , تحریف , خدا , دروغ , ستمگر , ابراهیم , مشرک , شهید مدافع حرم , شهید سید ابراهیم عالمی , ظهور , یا زهرا سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نماز پر فضیلت یکشنبه های ماه ذی القعده
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : دو شنبه 7 تير 1400

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

نماز پر فضیلت یکشنبه های ماه ذی القعده

نماز یکشنبه ذی القعده نمازی مستحبی و چهار رکعتی که در یکی از روزهای یکشنبه ماه ذی القعده خوانده می شود و فضائل بسیاری از جمله آمرزش گناهان و با ایمان مردن برای آن در روایات آمده است.

کیفیت نماز
برای خواندن این نماز لازم است در یکی از یکشنبه‌های ماه ذی القعده غسل کرده و برای نماز وضو بگیرد (یا قبل از غسل وضو بگیرد) و سپس دو نماز دو رکعتی مانند نماز صبح به نیت نماز یکشنبه ماه ذی القعده به جای آورد که در هر رکعت یک بار سوره حمد و سه بار سوره توحید و یک بار سوره ناس و یک بار سوره فلق خوانده می‌شود و پس از پایان چهار رکعت، هفتاد بار استغفار کرده (گفتن ذکری مانند اَستَغفِرُ اللهَ و اَتوبُ إلیه) و آنگاه یک‌بار ذکر لا حول و لا قوة الا بالله بگوید و در پایان چنین دعا کند: «یا عَزِیزُ یا غَفَّارُ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لَا یغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ»

فضیلت نماز
برای این نماز ثواب زیادی ذکر شده از جمله اینکه رسول اکرم(ص) فرمود: هر که این نماز را به جا آورد: توبه‌ او مقبول و گناهانش آمرزیده شود، دشمنان او در روز قیامت از او راضی شوند، با ایمان می‌میرد، دین و ایمانش از وی گرفته نمی‌شود؛ قبرش گشاده و نورانی شده و والدینش از او راضی گردند؛ مغفرت شامل حال والدین او و ذریه او گردد؛ توسعه رزق پیدا کند؛ ملک الموت با او در وقت مردن مدارا کند؛ به آسانی جان دهد و...

وقت این نماز
زمان اصلی خواندن این نماز یکشنبه ماه ذی القعده است و در هر ساعتی از روز می‌توان آن را خواند. و مطابق فراز انتهایی روایت،اگر در یکشنبه سایر ماهها نیز این نماز به جای آورده شود همین پاداش را خواهد داشت.

منبع (ادامه مطلب ...):
https://t.me/fazylatha

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم



:: موضوعات مرتبط: شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: نماز پر فضیلت یکشنبه های ماه ذی القعده , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نام و القاب امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : یک شنبه 6 تير 1400

In the Name of Allah

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بسم الله الرحمن الرحیم

قال رسول الله صلى الله عليه وآله:
المهدي طاووس أهل الجنة.
در باب فضائل ولی عصر ، حضرت حجت بن الحسن المهدی (عجل الله تعالی فرحه الشریف )روایات زیادی از رسول الله (صلی الله علیه وآله) نقل شده است. از آن جمله این حدیث: «المهدی طاووس اهل الجنة» است که در کتاب های معتبر شیعه و اهل سنت نقل شده است و از نظر محتوا هم مشکلی ندارد؛ چرا که در آموزه های دینی ما طاووس به زیبایی و شگفتی در خلقت شهره است، همان گونه که حضرت علی (علیه السلام) در خطبه ای بسیار زیبا شگفتی های خلقت این پرنده را بیان می فرماید. در این حدیث نیز زیبایی حضرت مهدی (عج) در بین بهشتیان به زیبایی طاووس در بین پرندگان تشبیه شده است. بنابراین بر اساس این حدیث حضرت مهدی (عج) یکی از زیباترین افراد اهل بهشت است، همان گونه که طاووس یکی از زیباترین پرندگان به شمار می آید. اگر روایاتی در مذمت طاووس باشد، علاوه بر ضعف، منافاتی با این روایت ندارد.

روایتی متقَن:
عن ابن عباس قال:
قال رسول الله صلى الله عليه وآله:
المهدي طاووس أهل الجنة.
وباسناده أيضا عن حذيفة بن اليمان، عن النبي صلى الله عليه وآله أنه قال: المهدي من ولدي وجهه كالقمر الدري اللون لون عربي الجسم جسم إسرائيلي يملأ الأرض عدلا كما ملئت جورا يرضى بخلافته أهل السماوات وأهل الأرض والطير في الجو يملك عشرين سنة.
الباب التاسع في تصريح النبي صلى الله عليه وآله بأن المهدي من ولد الحسين عليه السلام عن أبي هارون العبدي قال: أتيت أبا سعيد الخدري فقلت له: هل شهدت بدرا؟
قال: نعم، فقلت: ألا تحدثني بشئ مما سمعته من رسول الله صلى الله عليه وآله في علي وفضله؟
فقال: نعم أخبرك إن رسول الله صلى الله عليه وآله مرض مرضة نقه منها فدخلت عليه فاطمة تعوده وأنا جالس عن يمين النبي صلى الله عليه وآله فلما رأت ما برسول الله صلى الله عليه وآله من الضعف خنقتها العبرة حتى بدت دموعها على خدها فقال لها رسول الله صلى الله عليه وآله: ما يبكيك يا فاطمة؟ قالت: أخشى الضيعة يا رسول الله، فقال: يا فاطمة أما علمت أن الله تعالى اطلع إلى الأرض اطلاعة فاختار منهم أباك فبعثه نبيا ثم اطلع ثانية فاختار منهم بعلك فأوحى إلي فأنكحته واتخذته وصيا أما علمت أنك بكرامة الله إياك زوجك أغزرهم علما وأكثرهم حلما وأقدمهم سلما فاستبشرت فأراد رسول الله صلى الله عليه وآله أن يزيدها مزيد الخير كله الذي قسمه الله لمحمد وآل محمد فقال لها: يا فاطمة ولعلي عليه السلام ثمانية أضراس يعني مناقب إيمان بالله ورسوله وحكمته وزوجته وسبطاه الحسن والحسين وأمره بالمعروف ونهيه عن المنكر يا فاطمة إنا أهل البيت أعطينا ست خصال لم يعطها أحد من الأولين ولا يدركها أحد من الآخرين غيرنا نبينا خير الأنبياء وهو أبوك ووصينا خير الأوصياء وهو بعلك وشهيدنا خير الشهداء وهو حمزة عم أبيك ومنا سبطا هذه الأمة وهما ابناك ومنا مهدي الأمة الذي يصلي عيسى خلفه ثم ضرب على منكب الحسين فقال: من هذا مهدي الأمة قال: هكذا أخرجه الدارقطني صاحب الجرح والتعديل.
الباب العاشر في ذكر كرم المهدي عليه السلام وبإسناده عن أبي نضرة قال: كنا

بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج ٥١ - الصفحة ٩١

مفاتيح البحث:
مولد الإمام الحسين (علیه السلام)
الامر بالمعروف
الإمام المهدي المنتظر عليه السلام
الإمام أمير المؤمنين علي بن ابي طالب عليهما السلام
، الرسول الأكرم محمد بن عبد الله صلى الله عليه وآله
، عبد الله بن عباس
أبو سعيد الخدري
حذيفة بن اليمان ، الضرب ، المرض ، الوصية ، الشهادة
س۵۷-خادم الحُجّه

بسم الله الرحمن الرحیم
نام و القاب امام عصر(عجل الله تعالی فرجه)

والَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ(سوره محمد، آیه ۲)

از اسماء مبارک حضرت مولانا بقیة الله الاعظم (أرواحنا فداه) «محمّد» است وجود مقدس آن حضرت ، همنام جد شريفشان حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) می باشند و آخرین «محمد» اند که با ظهورشان، زمین در اتم و اکمل وجه، به نور ربّ اش روشن می گردد. «محمّد» اسم مفعول در باب تفعيل از ريشه «حمد» است و به وجود مقدسی اطلاق می شود که خود «مورد ستایش» قرار گرفته باشد.
حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) بر همنام بودن فرزندشان حضرت حجة إبن الحسن المهدی (عجل الله تعالی فرجه ) با وجود مبارکشان اینگونه تصریح فرمودند:
اَلْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي اِسْمُهُ اِسْمِي وَ كُنْيَتُهُ كُنْيَتِي (۱)
فرزندم مهدى:
(علیه السلام) نامش نام من است و كنيه‌اش كنيه من است.
س۵۷-خادم الحُجه
۱ کمال الدين و تمام النعمة ج۱ص۲۸۷

بسم الله الرحمن الرحیم

نام و القاب حضرت ولیعصر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه )
بخش دوم
امیرالمومنین علی (علیه السلام) تبیین نمودند:
لانّا كلنّا واحد؛ أوّلنا محمّد؛ آخرنا محمّد؛ اوسَطُنا محمّد و كُلُّنا محمّد؛ فلا تفرّقوا بَينَنا(۱)
قطعا كه ما [پيامبر و عترت طاهره] يكی هستيم؛ اولین ما محمد؛ آخرین ما محمد؛ وسط و میانه ی ما محمد، بلكه كل ما محمد (صلوات الله علیهم اجمعین) هستيم و بين ما هيچ جدايي نيندازيد.
در برهه ای از زمان، مطابق امر حضرات معصومین (علیهم الصلاة والسلام)، بردن نام صریح حضرت مولانا بقیة الله الاعظم (أرواحنا فداه) به دلیل خوف از به خطر افتادن جان مبارک ایشان، جائز نبود و به صورت «م ح م د» آن حضرت را خطاب می نمودند (۲)
در حدیث قدسی لوح، بر نام مبارک «محمد» از اسامی حضرت مولانا بقیة الله الاعظم (أرواحنا فداه) تصریح شده است : اَبُوالْقاسِم مُحَمَّد بْن حَسَن، هُوَ حُجَّهُ اللَّهِ القآئِمِ علیه السلام (۳)
«اللهم عجّل لولیّک الفرج»
منابع
(۱). بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۶
(۲). بحارالأنوار، ج ۵۱، ص۴؛ اکمال الدين، ج ۱، ص۳۳۳
(۳). بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۱۹۳
س۵۷-خادم الحُجه

منبع ...:

https://t.me/tavoosoljannah

https://t.me/fazylatha

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: نام و القاب امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) , بقیة الله الاعظم (أرواحنا فداه) , ظهور , محمد , المهدي طاووس أهل الجنة , یا زهرا سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تفسیر آیات ۹۰تا ۹۱ سوره مبارکه آل عمران ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : یک شنبه 6 تير 1400

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیات ۹۰تا ۹۱ سوره مبارکه آل عمران

۹۰إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا بَعْدَ إیمانِهِمْ ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الضّالُّونَ ۹۱إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ کُفّارٌ فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِمْ مِّلْءُ الأَرْضِ ذَهَباً وَ لَوِ افْتَدى بِهِ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرینَ

ترجمه
۹۰ ـ کسانى که پس از ایمان کافر شدند و سپس بر کفر (خود) افزودند، و هیچ گاه توبه آنان، (که از روى ناچارى یا در آستانه مرگ صورت مى گیرد،) قبول نمى شود; و آنها گمراهان (واقعى) اند. ۹۱ ـ کسانى که کافر شدند و در حال کفر از دنیا رفتند، اگر چه روى زمین پر از طلا باشد، و آن را به عنوان فدیه (و کفاره اعمال بد خویش) بپردازند، هرگز از هیچ یک آنها قبول نخواهد شد; و براى آنان، مجازات دردناک است; و یاورانى ندارند.

شان نزول
بعضى گفته اند: آیه اول، در مورد اهل کتاب که قبل از بعثت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)به او ایمان آورده بودند، اما پس از مبعث به او کفر ورزیدند، نازل شده و بعضى دیگر گفته اند: در مورد «حارث بن سوید» و یازده نفر از یاران او که از اسلام برگشته بودند نازل شده، ولى «حارث» پشیمان شد، توبه کرد و چنان که در شأن نزول آیه قبل نیز اشاره شد یازده نفر از همراهان او به حال خود باقى ماندند و باز نگشتند و در پاسخ دعوت «حارث» به او گفتند: ما در «مکّه» مى مانیم و به کار خود بر ضد محمّد(صلى الله علیه وآله) ادامه مى دهیم و انتظار شکست او را داریم، اگر مقصود ما حاصل شد، چه بهتر، و در غیر این صورت راه توبه باز است و هر گاه برگردیم (او ما را مى پذیرد و) درباره ما همان چیزى که درباره تو نازل شد، نازل مى گردد. هنگامى که رسول اللّه(صلى الله علیه وآله) «مکّه» را فتح کرد، بعضى از آنها وارد اسلام شدند و توبه آنها پذیرفته شد و اما در مورد کسانى که در حال کفر از دنیا رفته بودند آیه دوم نازل گردید.

تفسیر
در آیات قبل، سخن از کسانى در میان بود که از راه انحرافى خود پشیمان شده و توبه حقیقى نموده بودند، و لذا توبه آنها قبول شد، ولى در این آیه، سخن از کسانى است که توبه آنها پذیرفته نیست، اینها کسانى هستند که، نخست ایمان آورده سپس کافر شده و در کفر پافشارى و اصرار دارند و به همین دلیل، هیچ گاه حاضر به پیروى از دستورات حق نیستند، مگر این که کار بر آنها مشکل شود و راهى جز اطاعت و توبه و تسلیم نبینند، یقیناً خداوند توبه این گونه افراد را قبول نخواهد کرد. مى فرماید: «کسانى که بعد از ایمان آوردن کافر شدند، سپس بر کفر خود افزودند (و در این راه اصرار ورزیدند) هیچ گاه توبه آنان قبول نمى شود (به دلیل این که از روى ناچارى صورت مى گیرد) و آنها گمراهان اند» چرا که هم راه خدا را گم کرده اند و هم راه توبه را (إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا بَعْدَ إیمانِهِمْ ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الضّالُّونَ). توبه آنها ظاهرى است; زیرا وقتى پیروزى طرفداران حق را ببینند از روى ناچارى اظهار پشیمانى و توبه مى کنند، و طبیعى است چنین توبه اى پذیرفته نشود. احتمال دیگرى که در تفسیر این آیه داده شده، این است: این گونه اشخاص زمانى پشیمان مى شوند و توبه مى کنند که خود را در آستانه مرگ و پایان عمر ببینند و مى دانیم: در آن ساعت درهاى توبه بسته مى شود و چنان توبه اى پذیرفته نخواهد شد. در واقع این آیه، شبیه همان چیزى است که در سوره «نساء» آیه 18 آمده که مى فرماید: «کسانى که اعمال بد انجام مى دهند و به هنگامى که مرگشان فرا مى رسد، توبه مى کنند توبه آنها پذیرفته نیست». تفسیر سومى، براى آیه ذکر شده که: منظور از آن، توبه از گناهان معمولى در حال کفر است. مثلاً کسى در کفر خود اصرار داشته باشد، ولى از گناهانى مانند ظلم و غیبت و فحشاء توبه کند، توبه او بى فایده است; چرا که شستن آلودگى هاى سطحى از جان و دل با وجود آلودگى هاى شدید و عمیق، مؤثر نخواهد بود. لازم به یادآورى است تفسیرهاى سه گانه فوق منافاتى با هم ندارد و ممکن است آیه، ناظر به تمام این توبه هاى بیهوده باشد، هر چند تفسیر اول با آیات گذشته و شأن نزول این آیات سازگارتر است.

ادامه شرح
در آیه بعد، به دنبال اشاره اى که در آیه گذشته به توبه هاى بیهوده شد، سخن از کفاره بیهوده مى گوید: مى فرماید: «کسانى که کافر شدند و در حال کفر از دنیا رفتند اگر تمام روى زمین پر از طلا باشد، و آن را به عنوان «فِدْیَه» (و کفاره اعمال زشت خویش) بپردازند هرگز از آنها پذیرفته نخواهد شد» (إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ کُفّارٌ فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِمْ مِّلْءُ الأَرْضِ ذَهَباً وَ لَوِ افْتَدى بِهِ). روشن است، کفر، تمام اعمال نیک انسان را بر باد مى دهد و اگر تمام روى زمین پر از طلا باشد و در راه خدا انفاق کنند پذیرفته نخواهد شد و صد البته اگر چنین چیزى در قیامت در اختیار آنها باشد و بدهند پذیرفته نیست. بدیهى است: منظور از این تعبیر (تمام روى زمین پر از طلا باشد و انفاق کنند) این است که انفاق آنها هر قدر زیاد هم باشد، با وجود آلودگى روح و جان و دشمنى با حق، بى فایده است و گرنه معلوم است: اگر مجموع زمین پر از طلا گردد در آن موقع ارزش طلا با خاک یکسان خواهد بود. بنابراین، جمله بالا کنایه اى براى بیان وسعت دایره انفاق و بخشش است. در این که منظور، انفاق در این جهان یا جهان دیگر است، مفسران دو احتمال داده اند ولى ، ممکن است آیه، ناظر به هر دو باشد، چه تمام دنیا را در حال حیات خود انفاق کنند و چه در قیامت به عنوان فدیه بدهند، پذیرفته نیست هر چند ظاهر آیه نشان مى دهد مربوط به جهان دیگر است. زیرا مى گوید: کسانى که کافر شدند و در حال کفر از دنیا رفتند. یعنى پس از مرگ و در حال کفر، اگر فرضاً بزرگ ترین ثروت هاى جهان در اختیارشان باشد، و تصور کنند همانند این جهان مى توانند با استفاده از ثروت، مجازات الهى را از خود دور سازند، سخت در اشتباه اند، و این جریمه مالى و «فدیه» به هیچ وجه، در مجازات آنها اثر نخواهد داشت. در واقع مضمون آیه، شبیه چیزى است که در آیه 15 سوره «حدید» آمده است که مى گوید: فَالْیَوْمَ لا یُؤْخَذُ مِنْکُمْ فِدْیَةٌ وَ لا مِنَ الَّذینَ کَفَرُوا: «امروز نه از شما (منافقان) و نه از کافران، فدیه و غرامتى گرفته (و پذیرفته) نمى شود». و در پایان آیه به نکته دیگرى اشاره فرموده، مى گوید: «آنها کسانى هستند که مجازات دردناک دارند و یاورى ندارند» (أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرینَ). یعنى نه تنها «فدیه و انفاق» به حال آنها سودى ندارد، بلکه شفاعتِ شفاعت کنندگان نیز، شامل حال آنها نمى شود; زیرا شفاعت، شرایطى دارد که یکى از مهم ترین آنها ایمان به خدا است و به همین دلیل، اگر تمام شافعان روز قیامت جمع شوند تا براى فرد بى ایمانى شفاعت کنند، پذیرفته نخواهد شد. و اصولاً چون شفاعت به اذن خدا است، آنها هرگز از چنین افراد نالایقى شفاعت نمى کنند که شفاعت نیز لیاقتى لازم دارد، چرا که اذن الهى شامل افراد نالایق نمى شود. اساساً آنها به خدا کافرند و جاى اذن براى آنها باقى نمى ماند.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام باقر (علیه‌السلام) :
هر کس تصمیم گرفت کار خیری انجام دهد در آن عجله و شتاب کند زیرا هر عمل خیری که در آن تأخیر افتد و فرصت از دست برود در آنجا گمراهی و اغوای شیطان بوده است.
وسائل الشیعه ، ج۱ ، ص۸۶

امام صادق (علیه السلام) :
طلَبْتُ رِضَى اللَّهِ فَوَجَدْتُهُ فِی بِرِّ الْوَالِدَیْن؛
خوشنودى خدای تعالى را جستجو نمودم و آن را در نیکى به پدر و مادر یافتم.
مستدرک ، ج12، ص174

امام حسین(علیه السلام) :
هرکس زبانش راستگو باشد ، کردارش پاکیزه گردد و هرکس نیت خیر داشته باشد ، روزیش فراوان و هرکس با زن و بچه اش خوش رفتار باشد عمرش طولانی می شود
ارشاد القلوب ، ج ١ ، ص ٣٢٣

آیت الله دکتر سید ابراهیم رئیسی،
رئیسی جمهور ،محبوب و منتخب مردم دین باور وانقلابی ایران:
در حال حاضر باید با درد مردم آشنا شد و بنا دارم ارتباط با مردم را محدود نکنم

من زندگی خود را چه از دوران کودکی و نوجوانی و چه در دوران مسئولیتها در تمام شئون زندگی مدیون حضرت امام رضا (علیه السلام) می دانم
دوران طلبگی با وجود سختی ها و کمبودها با وجود صفای وجود علما و اساتید و فضای نورانی مشهد برای بنده دلپذیر بود
به دوستان در تیم حفاظت گفتم که ضمن انجام وظایف نباید ارتباط با مردم را محدود کرد چون من به این ارتباط نیاز دارم

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه آل عمران , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر آیات ۹۰تا ۹۱ سوره مبارکه آل عمران , تفسیر قرآن کریم , سوره مبارکه آل عمران , ایمان , کافر , کفر , مرگ , گمراهی , دنیا , زمین , طلا , فدیه , اعمال , کفاره , اعمال بد , قبول , مجازات , دردناک , مجازات دردناک , یاور , یا زهرا سلام الله علیه , ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
کم گوی و گزیده گوی چون دُرّ ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 1 تير 1400

In the Name of Allah

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

فضیلتهای ابرار
حقایق و بازتاب فضایل
بخش اول : مشاهدات
ویژه خواص از اهل فکر که مراحل ایمان و تقوی و یقین را طی کرده اند
آنچه از این پس با عنوان "مشاهدات و ادراکِ بارتاب اعمال" برای اهل آن، بعون الله تعالی خواهیم نوشت ، همه به برکت ارادت به محمد و آل محمد " صلی الله علیه وآله وسلم " به مصداق این فراز از زیارت شریف جامعه که :
بِموالاتِکُم عَلَمنا الله معالمِ دینِنا...حاصل شده و حتی حرفی از ان نه سمعی و نه بصری برداشت از کسی نیست و اگر این مطالب را جایی یافتید برای تطبیق و تکمیل این مبحث منت گذاشته و برای حقیر ارسال بفرمایید،
چشم دل باز کن تا که جان بینی
آنچه نادیدنی است عیان بینی
دل هر ذره را که بشکافی
آفتابیش در نهان بینی
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحدهُ لا اِلهَ اِلا هو
تمام عوالم وجود یکی است و یکی فقط اوست و "دوئی " وجود ندارد، همه از نور اوست که نورُُ علی نور است ونورُُ فوق نور ،

و محمد و آل محمد "صلی الله علیه وآله وسلم " خلقتشان از نور الهی است و اول ماخَلَقَ الله هستند ،
و به اعتبار این معنا وحقیقت که همه از نور او جل جلاله و عَظُمَ شانُه ،خلق شده اند وخلق شده ایم
که " الله نور السموات والارض مثل نوره .... " <۱>
لذا تمام عوالم وجود یک مبداء دارند و همه یکی و واحد هستند و همه پرتوی از انوار الهی.. و همه مرتبط با هم وتفاوتشان در شدت و حدت نور شان که همان ایمان به "خدا" جل جلاله وعظم شانه هست، می باشد...
فعلا در این مجال مقصود ما تشریح بحث فوق نیست بلکه مقصود ، ذکر گوشه ای از این حقیفت است که ، گوهر وجودی همه یکی است و مُرتبطِ با هم و لذا اگر شما به یک انسان همنوع خود یا یک مخلوق دیگری مانند یک کبوتر یا یک درخت و بوته گل ، ظرف ابی برسانی که عطش او بر طرف شود ، در واقع عطش خود را ، درحقیقتِ وجودی خودت برطرف نموده ای و خود را سیراب کرده ای و تاثیر شگرف آنرا بسیار واضح و با تمام جزئیات آن در نهایت زیبایی و لذت ، در حیات برزخی خود پس از انتقال از این نشئه خواهی دید ( البته اگر به این توانمندی رسیده باشی در همین نشئه نیز گوشه ای از حقیقت اعمال خیر خود را خواهی دید "
ودر نتیجه :
نفسِ شما اگر خیر خواه دیگران باشد و هرچه بیشتر از خدا خیر برای دیگران بخواهد وآرزوی خوشبختی و عاقبت بخیری و عافیت برای دیگران نماید ،در واقع خیر ونیکی به خود کرده و خود بهره بیشتری از انچه برای دیگران انجام داده و یا آرزوکرده خواهد برد ، و به برکت آن اعمالِ خیر ،در زندگی خودش گشایش بسیاری ایجاد خواهد شد و دعایش باسرعت بیشتری اجابت خواهد شد و نزد خدای مهربان که عاشق بندگان خَیِّر خودش هست عزیز خواهد شد،
پی نوشت:
۱- ابن سنان میگوید:
خدمت امام جواد عليه السلام از اختلاف شيعیان درباره فهم مقامات آل محمد علیهم السلام ، سخن گفتم، حضرت فرمود:
به درستیکه خداوند در وحدانیت خود ازلی بوده است، و سپس نور محمد، علی و فاطمه را خلق کرد سپس بقیه و اشياء را خلق کرد.
محمد، علی و فاطمه علیهم السلام شاهد خلقت بودند و خدا طاعت آنها را بر اشیاء واجب کرد، و امور اشیاء را به آنها تفویض و واگذار کرد
پس آنها هر چه را که بخواهند حلال و حرام میکنند، و ایشان فقط هر چه خدا بخواهد میخواهند
و این همان دینی است که هر کس از آن جلو زد غرق، و هر که عقب ماند هلاک، و هر کس آنرا فهمید به ما ملحق شد
کتاب شریف كافی - - ج اول صفحه ۴۴۱
فضیلتها
بیان رحمت
س.م.ر-۶۳۴۸
@fazylatha

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

روز خود وروز اول هفته را با صدقه و صلوات و تلاوت ایهُ الکرسی آغاز کنید و نیت کنید تمام اعمالتان قربه الی الله باشد،

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

عنْ عَلِيِّ بْنِ سُوَيْدٍ السَّائِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ: أَوْصِنِي. فَقَالَ: «آمُرُكَ بِتَقْوَى اللَّهِ.» ثُمَّ سَكَتَ فَشَكَوْتُ إِلَيْهِ قِلَّةَ ذَاتِ يَدِي وَ قُلْتُ: وَ اللَّهِ لَقَدْ عَرِيتُ حَتَّى بَلَغَ مِنْ عُرْيَتِي أَنَّ أَبَا فُلَانٍ نَزَعَ ثَوْبَيْنِ كَانَا عَلَيْهِ وَ كَسَانِيهِمَا. فَقَالَ: «صُمْ وَ تَصَدَّقْ.» قُلْتُ: أَتَصَدَّقُ مِمَّا وَصَلَنِي بِهِ إِخْوَانِي وَ إِنْ كَانَ قَلِيلًا؟ قَالَ: «تَصَدَّقْ بِمَا رَزَقَكَ اللَّهُ وَ لَوْ آثَرْتَ عَلَى نَفْسِكَ. کتاب شریف کافی، ج‏لد چهارم ، صفحه ۱۸
علی بن سُوَید گوید:
به امام کاظم (علیه‌السلام) عرض کردم:توصیه‌ای به من بفرمایید.،حضرت فرمودند:
تو را به تقوای خداوند امر می‌کنم.
سپس سکوت کردند. من نیز از دست‌تنگی‌ام به ایشان شکایت کردم و عرض کردم:
به خدا قسم، لباسی نداشتم که بپوشم، تاجایی‌که فلانی دو دست از لباس‌های تنش را درآورد و به من پوشانید.حضرت فرمودند:
روزه بگیر و صدقه بده.عرض کردم:
آیا از آن‌چه برادران(ایمانی)ام به من بخشیده‌اند، صدقه دهم، هرچند کم باشد؟حضرت فرمودند:
از آن‌چه خداوند به تو روزی فرموده، صدقه بده؛ هرچند (آن‌قدر کم باشد که مجبور شوی آن فقیر را) بر خودت ترجیح دهی.
فضیلتها (ذکرفضائل ابرار)
@fazylatha
س.م.ر ۶۳۴۸

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

صراط الذین انعمت علیهم ...
مولی الموحدین حضرت علی علیه السلام
انظُروا أهلَ بَيتِ نَبِيِّكُم فَالزَموا سَمتَهُم ، وَاتَّبِعوا أثَرَهُم ، فَلَن يُخرِجوكُم مِن هُدىً ، ولَن يُعيدوكُم في رَدىً، فَإِن لَبَدوا فَالبُدوا ، وإن نَهَضوا فَانهَضوا، ولا تَسبِقوهُم فَتَضِلّوا، ولا تَتَأَخَّروا عَنهُم فَتَهلِكوا.
به اهل بيتِ پيامبرتان بنگريد، و راه آنان را بپوييد، و از پى آنان حركت كنيد؛ زيرا آنان شما را هرگز از راه راست به در نمى برند، و هرگز شما را به تباهى نمى‌كشانند. هرگاه آنان باز ايستادند، شما نيز باز ايستيد، و هر گاه آنان برخاستند، شما نيز برخيزيد.
از آنان پيشى نگيريد كه گم راه مى‌شويد، و از آنان عقب نمانيد كه نابود مى‌گرديد.
اخُ لقرآن ،نهج البلاغه: خطبة ۹۷
فضیلتها (ذکرفضائل ابرار)
@fazylatha
س.م.ر ۶۳۴۸

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

یا ایهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیدًا» (احزاب - ۷۰)

کم گوی و گزیده گوی چون دُرّ

در این فضا و ذیل نام فضیلتهای ابرار،
هیچ مطلب ،حدیث ،روایت،نقل قول، تحلیل و ذکر فضائل ،ذکر امتیازات ،ذکر اشراقات و عنایات و... از دیگرات که برای این حقیر یقین حاصل نشده باشد را نخواهیم نوشت و نقل نخواهیم کرد ،الا اینکه به سند و راوی آن اطمینان حاصل شده باشد ،
خاصه ادعاهای واهی تشرف که همه کذب است،
چون بنا برغیبت است ، نه روئیت...! ،<۱>
الا معدودی از نوادر مانند سیدبن طاووس ره و امثالهم...
و ضمن اینکه شرط قبل از اعطای این توفیق سکوت و کتمان است ،پس چگونه ادعا می کنند؟ و اخیرا نیز باب شده که برای مهم جلوه دادن خود که گفت:
مادِحِ خورشید مداح خود است
میگویند فلانی گفت که فلان شخص خدمت حضرت صاحب "عج" رسید یا آنحضرت رفت نزد او ...! یا پس از مرگش دوستان یا فرزندانش گفتند...! اگر شرط سکوت و اظهار نکردن است و این یک امر واجب است ،پس چه مومنی بوده که امر مولایش را عمل نکرده و گفته ...! پس بر هیچ عاقلی پوشیده نیست که این ادعاها کذب است،

لذا ،آنچه در این صفحات به محضر خواننده محترم ،معزز، گرامی ، بندگان خدا با هر تفکری"توحیدی" ،با هر عقیده ای"سالم ،با هر درجه ای از ایمان "که حتما از ایمان این حقیر بیشتر است " تقدیم می شود ، همه مطمئن و با دقت انتخاب یا نوشته شده و روایات و احادیثی که نقل میشود نیز حتما ثقه و صحیح بودنشان را بررسی کرده ایم و تقدیم حضورتان می شود ، در خصوص تفاسیر آیات قران نیز چون در تفاسبر برخی آیات مواردی ذکر شده که با متن و نص صریح ایات و عقل ومنطق ، منطبق نیست و یا تفسیر به رای شده ، یا غلو لذا ما همه تفاسیر را قبول نداریم ، واگر در فهم ایه ای (البته در فهم ظاهر آیات چون فهم باطن آیات که با امام علیه السلام است ) به مشکلی برخوردیم از خود قرآن کمک خواهیم گرفت ویا به تفسیر المیزان که تفسیر قران به قرآن است مراجعه میکنیم ، واین شیرین ترین رزق است که فقط با معرفت به قران کریم و احترام ظاهری و باطنی و ارتباط مستمر وانجام دستوراتش میسر خواهد شد،
الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ- حجر ۹۱
ضمن اینکه این همه تفسیراز ایات قرآن با تشکیلاتی با هزینه های ملیاردی از بیت المال تا کنون چه مشکلی حل کرده و چه تاثیری در جامعه گذاشته...؟
همین یک جلد قران با ۶۳۴۸ آیه با ترجمه اش مهجور مانده ، امده اند چهارصد جلد تفسیر نوشته اند ...
اصلا حقیر که دریافته ام و اعتقاد پیدا نموده ام ترجمه قران به فارسی هم مشکل است چه رسد به تفسیر و تبدیل به فارسی،

جنس ارتباط با قرآن کریم با قلم نیست با قلب است، /
بقول شیخ محمود شبستری ره

معانی هرگز اندر حرف ناید

که بحر قُلزُم اندر ظرف ناید

چو ما از فهم خود در تنگناییم

چرا چیزی دگر بر وی فزاییم
-------------
۱-توقیع امام عصر "سلام الله علیه " به علی بن محمد سمری
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
يَا عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ السَّمُرِیَّ عْظَمَ اللهُ أَجْرَ إِخْوَانِکَ فِيکَ فَإِنَّکَ مَيِّتٌ مَا بَيْنَکَ وَ بَيْنَ سِتَّةِ أَيَّامٍ، فَاجْمَعْ أَمْرَکَ وَ لَا تُوصِ إِلَى أَحَدٍ فَيَقُومَ مَقَامَکَ بَعْدَ وَفَاتِکَ، فَقَدْ وَقَعَتِ الْغَيْبَةُ التَّامَّةُ فَلَا ظُهُورَ إِلَّا بَعْدَ إِذْنِ اللهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ وَ ذَلِکَ بَعْدَ طُولِ الْأَمَدِ وَ قَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ امْتِلَاءِ الْأَرْضِ جَوْراً وَ سَيَأْتِی إِلَى شِيعَتِی مَنْ يَدَّعِی الْمُشَاهَدَةَ،
أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْيَانِیِّ وَ الصَّيْحَةِ فَهُوَ كَذَّابٌ مُفْتَرٍ، وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظِيمِ[ الغَيبة ،شيخ طوسی : صفحه۲۴۲
ای علی بن محمّد ﺳَﻤُﺮﻯ
خداوند متعال به براداران دينی‌ ات پاداشی عظيم در از دست دادنت كرامت فرمايد به درستی كه تو از امروز تا شش روز ديگر وفات خواهی يافت،پس خود را براى مرگ مهيّا كن و به أحدى وصيّت مكن كه پس از وفات تو قائم مقام تو شود، زیرا غيبتِ بزرگ واقع شده و ظهورى نيست مگر پس از اذن خداى تعالى و آن پس از مدّتى طولانى و قساوت دل ها و پر شدن زمين از ستم واقع خواهد شد، و به زودى كسانى نزد شيعيان من می آيند و ادّعاى مشاهده می كنند ،آگاه باشید ، هر كه پيش از خروج سفيانى و صيحه ی آسمانى ادّعاى رؤيت و مشاهده كند او بسیار دروغگو و افترا زننده است، هیچ حرکت و قدرتی نیست مگر به وسیله ی خدای بلند مرتبه و بزرگ.
فضیلتها(ذکر فضائل ابرار)
بیان رحمت
س.م.ر

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

کوشک یا کاروانسرا...

امام موسی الكاظم (عليه السلام) :
در دنيا ، مانند كسى باش كه در خانه‌اى ساكن است كه مالک آن نيست و منتظر رفتن است.
تحف العقول ، صفحه ۳۹۸
نکته:
روزی خواجه ای بر بام عمارت خود قدم میزد ،درویشی از انجا می گذشت ‌، درویش با صدای بلند خواجه را گفت:
ای خواجه اجازه میدهی من امشبی را در عمارت تو اُطراق کنم وفردا به راه خود ادامه دهم ،
خواجه خطاب به درویش گفت:
ای فلان... مگر اینجا کاروانسرای است که تو شبی در آن اقامت کنی !
در ویش گفت اگر کاروانسرا نیست پس چیست ؟
خواجه گفت . این کوشک وسرای ازآنِ من است،
درویش گفت:
قبل از اینکه از آنِ تو باشد ،از آنِ که بود ،؟
خواجه گفت:
از آنِ پدرم
درویش گفت :
قبل از آنکه از آنِ پدرت باشد از آنِ که بود،
خواجه گفت :
از آنِ پدرش
وهمچنین تکرار شد...
آنگاه درویش خواجه را گفت :
حال خود قضاوت کن ، آیا اینجا کاروانسرای نیست ...!
بیان رحمت :س.م،ر

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حوزه‌های علمیه , حجاب , قرآن کریم , ,
:: برچسب‌ها: تشرف , غیبت , سید بن طاووس , توفیق , سکوت , کتمان , کذب , آیات قرآن , ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2

In the Name of Allah

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

و شب محفل انس دوستان خدا و تماشاگه راز عارفان است
در حدیث قدسی آمده است که:
ای داوود! هر که شب نماز گزارد فقط به خاطر من، آنگاه که مردم در خوابند، پس به فرشتگانم دستور می دهم تا برای او استغفار کنند و بهشت من مشتاق او گردد.
منبع: #رساله_لقاء_الله، ص۱۲۹.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

(رَبَّنَا آتِنَا فِی‏ الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ فِی‏ الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ) (بقره: ۲۰۱)
۱-اگر زندگی نورانی و با عزّت و روزی وسیع می خواهید
۲-اگرآخرتی سعادتمند و رستگاری می خواهید
۳-اگر رضایت و قرب خدای مهربان را میخواهید
۴-اگرمجالست و انس با خدا ی رحمان می خواهید
۵-اگر عمرطولانی با سلامت و حکمت و بصیرت میخواهید
دائم الوضو
دائم الذکر
احترام و خدمت به والدین و اقوام(از کیسه خودتان نه از بیت المال)
خدمت به بندگان خدا تاحد ایثار
نماز اول وقت ترجیحاً باجماعت
۱۱ رکعت نماز شب
۲رکعت نافله صبح
بعد از نماز صبح قرائت یک صفحه قرآن با تدبر
روزی ۷۰ با ۷۰۰ بار استغفار
روزی اقلا ۱۴ الی هرچه توانستید صلوات
توبه و پشیمانی از گناهان گذشته
مراقبت از چشم و گوش و زبان و فکر
ویژه :
مداومت به دو آیه آخر سوره جاثیه
مداومت به سه آیه اول سوره غافر
《مایَلفِظُ مِن قولِِ اِلا لَدَیهِ رَقیبُ عَتید-سوره ق ایه ۱۸ 》
والسلام
بیان رحمت
س.م.ر ۶۳۴۸
فضیلتهای ابرار

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

ویژه ابرار
روز خود را با صدقه شروع کنید
هنگام طلوع آفتاب ،آیه الکرسی تلاوت کنید
☝️هرمسئولیتی دارید به هر شغلی اشتعال دارید،از خانه که قدم بر می دارید ، قصد قربت کنید ،هدفتان ، نیت تان ،گام برداشتن تان(قربهً الی الله ) خدمت به خانواده ، خدمت به بندگان خدا ، انجام کامل امور محوله در اداره ، رعایت حق الناس در تردد و دقت در کیل در حجره و بازار و مغازه رعایت احکام مکاسب وبیع الشراءِاسلامی در معاملات ، برای کسب رضایت خدا باشد،
مطمئن باشید روز نورانی ، پرخیر،پر برکت ،موفق و کارگشائی خواهید داشت،
بیان رحمت
س.م.ر۶۳۴۸
فضیلتهای ابرار

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام خمینی(ره):
شما اگر نیت خود را خالص کنید، عمل خود را صالح نمایید، مقامات عالی و درجات رفیع برای شما آماده است. مقامی که برای بندگان صالح خدا در نظر گرفته شده، تمام دنیا و مافیها با آن جلوه های ساختگی در مقابل آن به قدر پشیزی ارزش ندارد. بکوشید به چنین مقامات عالیه برسید... و خدا را برای رسیدن به این امور عبادت نکنید؛ بلکه چون سزاوار عبادت وکبریایی است او را بخوانید و درمقابل او سر به خاک بسایید. آن وقت است که «حجب نور» را پاره کرده به «معدن عظمت» دست یافته اید.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امیرالمومنین علیه السلام :

«الْیَمِینُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّهٌ وَ الطَّرِیقُ الْوُسْطَى هِیَ الْجَادَّهُ عَلَیْهَا بَاقِی الْکِتَابِ وَ آثَارُ النُّبُوَّهِ وَ مِنْهَا مَنْفَذُ السُّنَّهِ وَ إِلَیْهَا مَصِیرُ الْعَاقِبَه؛
انحراف به‌ راست و چپ گمراهی است و راه مستقیم و میانه جاده وسیع حق است . کتاب خدا و آیین رسول(صلی الله علیه و آله وسلم) همین راه را توصیه می‌کند و سنت پیامبر (صلی‌الله علیه و‌آله وسلم) نیز به همین راه اشاره می‌کند و سرانجام همین جاده ترازوی کردار همگان است و راه هم بدان منتهی می‌شود.
نهج الللاغه
خطبه ۱۶

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حوزه‌های علمیه , حجاب , قرآن کریم , ,
:: برچسب‌ها: زندگی , نورانی , با عزت , روزی وسیع ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
شرح مختصری از تاریخ اسلام ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : سه شنبه 1 تير 1400

In the Name of Allah

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

شرح مختصری از تاریخ اسلام
_________________________

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ اسلام با بعثت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، در عربستان آغاز می‌شود.
اما اهمیت بررسی شخصیت آن حضرت به عنوان آورنده اسلام و نیز بررسی اوضاع عربستان مقارن ظهور اسلام برای پی بردن به تحولاتی که با بعثت پیامبر در آن جامعه صورت گرفت موجب می‌شود که معمولاً بررسی تاریخ اسلام از میلاد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله یا حتی پیش از آن آغاز گردد.
سال اول بعثت پیامبر در تقابل با مشرکین مکه گذشت که در مقابله با دعوت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) به شدت موضع گرفته، سالهای سختی را برای پیامبراسلام و پیروان او رقم زدند.
تا اینکه پیامبر اسلام از مکه به مدینه هجرت نمود و حکومت اسلامی را در آنجا پایه گذاری نمود.
آن حضرت تا سال ۱۰ هجری که وفات نمودند، توانستند مکه را فتح نمایند و اسلام را به عمده شبه جزیره عربستان گسترش دهند. پیامبر در آخرین سالها به امپراتوری‌های اطراف خود نامه فرستاد و آنها را به اسلام دعوت کرد.

پیامبر به دستور الهی، امام علی (علیه السلام) و پس از او سلسله ای از فرزندان و نوادگان آن حضرت را به عنوان خلیفه و امامان پس از خود به مردم معرفی نمود.
اما پس از وفات آن حضرت،
ابوبکر به کمک عمر بن خطاب به عنوان جانشین پیامبر حکومت اسلامی را در دست گرفت و پس از او عمر با تعیین ابوبکر و عثمان با حکم شورایی که اعضای آن توسط عمر تعیین شده بود به حکومت رسیدند.
در زمان این سه نفر مسلمانان از ضعفی که در دو امپراطور مجاورشان یعنی ایران و روم وجود داشت استفاده نموده، شروع به فتح سرزمین های مجاور نمودند.
که عده ای از مردم این سرزمین ها در همان هنگام فتوحات و برخی دیگر در سالهای بعدی به اسلام گرویدند.
در پایان حکومت عثمان، قلمرو اسلام شامل پنج ايالت شبه جزيره عربستان، مصر، عراق، ايران و شام بود.
____________________
تاریخ اسلام در پهنای گسترده‌ای از قلمرو اسلام به چند دوره ی عمده زیر قابل تقسیم است:
بعثت و حیات پیامبر (صلی الله علیه و آله)
خلفای نخستین
خلافت بنی‌ امیه
خلافت بنی عباس
دوران حکومت‌های محلی
شمال آفریقا (غرب اسلامی)
مغولان تیموری (هند)
عثمانی‌ها (آسیای صغیر)
صفویان (ایران)
حکومت‌های دیگر تا دوران معاصر در قلمرو اسلام.

پس از کشته شدن عثمان در سال ۳۵ هجری توسط مردمی که از او به خاطر ظلمها و تبعیض هایش ناراضی بودند، مردم به صورت خودجوش به سراغ امام علی(علیه السلام) آمده و با آن حضرت بیعت نمودند و بدین صورت حکومت اسلامی را در دست خلیفه تعیین شده توسط پیامبر قرار دادند
اما معاویه که از زمان عمر والی شام شده بود، حاضر نشد که ولایت شام را به والی تعیین شده توسط امام علی (علیه السلام) بسپارد و با آن حضرت مقابله نمود.
امام علی (علیه السلام)، در دوران حکومت خود همواره سعی در سرکوب نمودن معاویه نمود
اما بخاطر کاهلی و سرباز زدن مردم از فرمان او معاویه همچنان در شام به حکومت مستقل خود ادامه داد و پس از شهادت امام علی (علیه السلام)، توانست با نفوذ بین یاران امام حسن مجتبی (علیه السلام) آن حضرت را تضعیف نموده، ناچار به صلح و واگذاری حکومت نماید.

معاویه علی رغم اینکه در مطابق با مفاد صلحنامه ملزم شده بود که برای خود خلیفه تعیین ننماید اما او در پایان عمر حکومت را به پسرش یزید سپرد و
امام حسین (علیه السلام) و یاران آن حضرت نیز که بر علیه او قیام نمودند به علت خیانت مردم کوفه در حق آن حضرت در واقعه کربلا به شهادت رسیدند.
پس از واقعه کربلا نیز هیچگاه حکومت اسلامی به خلفای تعیین شده توسط پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، باز پس داده نشد و آنها وظیفه امامت و هدایت معنوی امت را بدون تصدی امر خلافت ایفا می نمودند و
البته همواره تحت نظارت حکومت بودند و از طرف حاکمان اموی و عباسی تحت فشار بودند به نحوی که هیچ کدام از آنها به حیات طبیعی از دنیا نرفتند و هر کدام مستقیماً یا با اشاره یکی از این حاکمان به شهادت رسیدند.

تا اینکه امر امامت به آخرین خلیفه تعیین شده ی الهی، حضرت حجت بن الحسن العسکری (علیه السلام) رسید که خدا غیبت را برای آن حضرت مقرر نمود و شیعه مطابق با روایات خود معتقد است آن حضرت روزی ظهور نموده حکومت جهانی اسلام را محقق خواهد نمود.

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بخش فیلم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حوزه‌های علمیه , حجاب , قرآن کریم , ,
:: برچسب‌ها: شرح مختصری از تاریخ اسلام ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 744
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 12
:: باردید دیروز : 4326
:: بازدید هفته : 8735
:: بازدید ماه : 25526
:: بازدید سال : 73199
:: بازدید کلی : 73199

RSS

Powered By
loxblog.Com