الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
به وبلاگ من خوش آمدید
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهراء سلام الله علیها
*****************
 
امام خامنه‌ای:
در دنیا عذاب بزرگ منافق افشاگرى است. منافق از هیچ چیز بیشتر از افشاگرى بدش نمی‌آید. هر کسى که علیه او افشاگرى بکند، با او دشمن میشود ...
شهید عبدالحمید دیالمه:
مطمئن باشیم در هر شغلی که هستیم اگر ذره‌ای عدم خلوص در ما باشد امروز سقوط نکنیم، فردا سقوط می‌کنیم. فردا نباشد پس‌فردا سقوط می‌کنیم چون انقلاب هر زمان یک موج می‌زند یک مشت زباله را بیرون می‌ریزد ...
 
منابع (ادامه مطلب ...):

 

 

*****************
* هرگونه تبلیغات در صورت انجام ارتباطی به این وبلاگ ندارد

 

* استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است

 

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

 



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: دنیا , عذاب , منافق , افشاگرى , دشمن , شهید عبدالحمید دیالمه , مطمئن , شغل , خلوص , سقوط , امروز , فردا , انقلاب , موج , زباله , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

 تفسیر صفحۀ ۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۵:

«وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ کُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذِی رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً وَ لَهُمْ فِیها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فِیها خالِدُونَ» و کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌‏اند، مژده بده که برای‌شان باغ‌هایی است که نهرها از پای (درختان) آن جاری است، هر گاه میوه‌ه‏ای از آن (باغ‌ها) به آنان روزی شود، گویند: این همان است که قبلًا نیز روزی ما بوده، درحالی‌که همانند آن نعمت‌‏ها به ایشان داده شده است (نه خود آنها) و برای آنان در بهشت همسرانی پاک و پاکیزه است و در آنجا جاودانه‏‌اند.
نکته‏‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۵:

شاید مراد از «مُتَشابِهاً» این باشد که بهشتیان در نگاه اوّل، میوه‌‏ها را مانند میوه‌‏های دنیوی می‌‏بینند و می‌‏گویند: شبیه همان است که در دنیا خورده بودیم، لکن بعد از خوردن می‏‌فهمند که طعم و لذّت تازه‌ای دارد. و شاید مراد این باشد که میوه‌‏هایی به آنان داده می‌‏شود که همه از نظر خوبی و زیبایی و خوش‌عطری یکسان هستند و مانند میوه‌های دنیا درجه یک، دو و سه ندارد.

در قرآن، معمولًا ایمان و عمل صالح در کنار هم مطرح شده است؛ ولی ایمان بر عمل صالح مقدم قرار گرفته است.

آری، اگر اتاقی از درون نورانی شد، شعاع این نور از روزنه و پنجره‌‏ها بیرون خواهد زد. ایمان، درونِ انسان را نورانی و قلب نورانی، تمام کارهای انسان را نورانی می‌‌کند. برکات ایمان و عمل صالح بسیار است که در آیات قرآن به آنها اشاره شده است. «قرآن، ۱۵ برکت برای ایمان همراه عمل صالح، بیان نموده که با مراجعه به معجم‌المفهرس می‌‏توانید به آنها دسترسی پیدا نمایید.»
همسران بهشتی چند نوع هستند؟

الف: یکی حورالعین که همچون لؤلؤ و باکره هستند و در همان عالم آفریده می‌‏شوند. «أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً»

ب: همسران مؤمن دنیایی که با چهره‌ه‏ای زیبا در کنار همسران‌شان قرار می‌‏گیرند. «وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ» «رعد، ۱۳»

از امام صادق علیه‌‌السّلام دربارۀ ازواج مطهّره سؤال شد، فرمودند: همسران بهشتی آلوده به حیض و حدث نمی‌‏شوند. «تفسیر راهنما و دُرّ المنثور»
پیام‏‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۵:

۱. مژده و بشارت همراه با هشدار و اخطار (در آیۀ قبل) یکی از اصول تربیت است. «فَاتَّقُوا النَّارَ» «وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا»

۲. ایمان قلبی، باید توأم با اعمال صالح باشد. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»

۳. انجام همۀ کارهای صالح و شایسته، کارساز است؛ نه بعضی از آنها. «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» (الصالحات) هم جمع است وهم (الف و لام) دارد که به‌معنای همۀ کارهای خوب است.

۴. کارهای شایسته و صالح، در صورتی ارزش دارد که برخاسته از ایمان باشد؛ نه تمایلات شخصی و جاذبه‌های اجتماعی. اوّل «آمَنُوا»، بعد «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ».

۵. محرومیت‏‌هایی که مؤمن به‌جهت رعایت حرام و حلال در این دنیا می‌‏بیند، در آخرت جبران می‌شود. «رُزِقُوا»

۶. ما در دنیا نگرانِ ازدست‌دادن نعمت‌‏ها هستیم، امّا در آخرت این نگرانی نیست. «وَ هُمْ فِیها خالِدُونَ»

۷. آشنایی با سابقۀ نعمت‌ها، بر لذّت کامیابی می‌‏افزاید. «رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ» سخنان کسی را که می‌شناسیم، در رادیو و تلویزیون با عشق و علاقه گوش می‌دهیم و یا عکس جاهایی که قبلا به آنجا رفته‏‌ایم، با علاقه نگاه می‏‌کنیم.

۸. همسران بهشتی نیز پاکیزه‌‏اند. «أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ»
تفسیر صفحۀ ۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۶:

«إِنَّ اللَّهَ لا یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَ یَهْدِی بِهِ کَثِیراً وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقِینَ » همانا خداوند از اینکه به پشه‌ای (یا فروتر) یا بالاتر از آن مثال بزند شرم ندارد؛ پس آنهایی که ایمان دارند می‌‏دانند که آن (مثال) از طرف پروردگارشان به‌حق است، ولی کسانی‌که کفر ورزیدند گویند: خداوند از این مثل چه منظوری داشته است؟ (آری) خداوند بسیاری را بدان (مثال) گمراه و بسیاری را بدان هدایت می‌فرماید. (امّا آگاه باشید که) خداوند جز افراد فاسق را بدان گمراه نمی‌‏کند.
نکته‏‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۶:

کلمۀ «بعوض» به‌معنای پشه و ریشۀ آن از «بعض» می‌‏باشد که به‌جهت کوچکی جثّه به آن اطلاق شده است. «مفردات راغب»

مثال‌های قرآن، برای همۀ مردم است و از هر نوع مثلی نیز در آن آمده است: «وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ» «روم، ۵۸»

البتّه این مثل‌‌ها را نباید ساده انگاشت، زیرا دانشمندان، کُنه آن را درک می‌کنند: «وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ» «عنکبوت، ۴۳»

در مثال زدن، تذکّر، تفهیم، تعلیم، بیان و پرده‌‏برداری از حقایق نهفته است و در کتاب‏‌های آسمانیِ پیشین نیز همانند تورات و انجیل و در سخنان رسول اکرم و ائمۀ اهل بیت علیهم‌السّلام فراوان دیده می‏‌شود.

در تورات نیز بخشی به نام «أمثال سلیمان» وجود دارد.

بعضی از مخالفان اسلام که از برخورد منطقی و آوردن مثلِ قرآن عاجز ماندند.

آنها مثال‌های قرآن را بهانه قرار داده و می‌‏گفتند: شأن خداوند برتر از آن است که به حیواناتی چون مگس یا عنکبوت مثال بزند. «در سورۀ عنکبوت آیۀ ۴۱، قدرت‏‌های غیر الهی به خانۀ عنکبوت تشبیه شده و در سوره حج آیۀ ۷۳ فرموده که دیگران حتّی توانایی آفریدن یک مگس را ندارند.»

آنها می‌گفتند: این مثال‌‌ها با مقام خداوند سازگار نیست و به‌این‌وسیله در آیات قرآن تشکیک می‌‏کردند.

اصولًا چرا خداوند از مثال زدن به پشه، شرم کند؟ مگر آفریدن پشه، شرم داشت که مثال زدن به آن نیز شرم داشته باشد؟ کوچکی پشه نباید مورد بهانه باشد، زیرا همین پشه تمام اعضای فیل را در اندازۀ کوچکتر دارد و علاوه‌‌بر آن دو شاخک نیز دارد. خرطوم تو خالیِ آن همانند ظریف‏‌ترین و دقیق‌‏ترین سرنگ است که می‌‏تواند این پشۀ کوچک، بزرگترین حیوان را عاجز کند.

از امام صادق علیه‌السّلام نقل شده است که «به کوچکی پشه ننگرید که هر چه فیل دارد او هم دارد، به‌علاوه دو بال که فیل ندارد. تفسیر مجمع‌البیان»

خداوند با نزول این آیه به بهانه‏‌گیری‌های آنان پاسخ می‌‏دهد.
چرا خداوند گروهی را با قرآن و مثال‏‌های آن گمراه می‌کند؟

پاسخ: خداوند کسی را گمراه نمی‌‏کند؛, بلکه هر کس در برابر حقایق قرآن بایستد، خود گمراه می‌‌شود و به این معنی می‌‏توان گفت که قرآن، سبب گمراهی او گردید.

چنان‌که در پایان همین آیه می‌‏فرماید: «وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِینَ» یعنی فسق مردم، سبب گمراهی آنان می‌‏باشد.

راستی مگر می‌‏شود خداوند مردم را به ایمان تکلیف کند، ولی خودش آنان را گمراه کند!؟ و مگر می‌شود این همه پیامبر و کتب آسمانی نازل کند، ولی خودش مردم را گمراه کند!؟ مگر می‏‌شود از ابلیس به‌خاطر گمراه کردن انتقاد کند، ولی خودش دیگران را گمراه نماید!؟

گرچه در این آیه، هدایت و گمراهی به‌طورکلّی به‌خداوند نسبت داده شده است، ولی آیات دیگر، مسئله را باز نموده است.

می‌فرماید: «یَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنابَ» «رعد، ۲۷» خداوند کسانی را هدایت می‏‌کند که به‌سوی او بروند.

و «یَهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ» «مائده، ۱۶» به‌دنبال کسب رضای او باشند.

و «الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا» «عنکبوت، ۶۹» آنان که در راه او جهاد کنند.

و بر عکس، کسانی‌که با اختیار خود در راه کج حرکت کنند، خداوند آنان را به‌حال‌خود رها می‌‏کند. مراد از گمراه کردن خدا نیز همین معناست.

چنان‌که دربارۀ کافران، ظالمان، فاسقان و مسرفان جملۀ «لا یَهْدِی» به کار رفته است.

به‏ قول سعدی:

راه است و چاه و دیدۀ بینا و آفتاب ------ تا آدمی نگاه کند، پیش پای خویش

چندین چراغ دارد و بیراهه می‏‌رود ------ بگذار تا بیفتد و بیند، سزای خویش‏
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۶:

۱. حیا و شرم در مواردی است که کار شرعاً، عقلًا یا عرفاً مذموم باشد؛ امّا در بیان حقایق، شرم و خجالت پسندیده نیست. «لا یَسْتَحْیِی»

۲. حقایق والا و مهم را می‌‏توان با زبان ساده و مثال بیان نمود. «أَنْ یَضْرِبَ مَثَلًا»

۳. مؤمن کلام خدارا باور دارد و مطیع آن است. «فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ»

۴. مثال‌های قرآن، وسیلۀ تربیت و رشد است. «فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ»

۵. مثال‌‏های قرآن، حق و در مقام بیان حقایق است. «أَنَّهُ الْحَقُّ»

۶. انسانِ حقیقت‌جو، از هر نوری راه را می‌‏یابد، ولی شخص بهانه‏‌گیر و اشکال ‏تراش، به هر چراغی خرده می‌گیرد. «ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلًا»

۷. کفر و لجاجت، عامل بهانه‌گیری است. «ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلًا»

۸. فسق، موجب گمراهی و مانع شناخت حقایق است. «وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِینَ»

۹. مثال‏‌های قرآن، وسیلۀ هدایت یا ضلالت است. «یُضِلُّ بِهِ، یَهْدِی بِهِ»

۱۰. خداوند، پیمان‏‌شکن را فاسق و فاسق را گمراه می‌‌کند. «وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِینَ»
تفسیر صفحۀ ۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۷:

«الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ» (فاسقان) کسانی هستند که پیمان خدا را پس از آنکه محکم بستند می ‏شکنند، و پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار سازند قطع می ‏نمایند، و در زمین فساد می‏ کنند، قطعاً آنان زیان‏کاران هستند.
نکته ‏های سورۀ بقره - آیۀ ۲۷:

منظور از پیمان‌های الهی در آیۀ ۲۷ سورۀ بقره چیست؟

پیمان‌‏های الهی که در این آیه مطرح گردیده، متعدّد است:

خداوند از انبیاء پیمان گرفته تا آیات الهی را به مردم بگویند. «وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثاقَهُمْ» «احزاب، ۷»

و از اهل کتاب تعهّد گرفته تا کتمان حقایق نکنند و به بشارت‌های تورات و انجیل که دربارۀ پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله آمده است عمل نمایند. «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ» «آل عمران، ۱۸۷»

و از عامّۀ مردم نیز عهد گرفته، به فرمان الهی عمل کرده و راه شیطان را رها کنند. «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ» «اعراف، ۱۷۲»

در اسلام وفای‌به‌عهد واجب است؛ حتّی نسبت‌به کفّار و عهدشکن، منافق معرّفی شده است؛ هر چند که اهل نماز باشد.

رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: «لا دین لمن لا عهد له» «بحار، ج ۷۲، ص ۱۹۸» آن‌کس که پایبند تعهّدات خود نیست، از دین بهره‌‏ای ندارد.

خداوند در این آیه فرمان داده تا با گروه‌‌هایی پیوند و رابطه داشته باشیم: «أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ». در روایات آن گروه‌ها چنین معرّفی شده‌‏اند:

رهبران آسمانی، دانشمندان، خویشاوندان، مؤمنین، همسایگان و اساتید.

و هر کس رابطۀ خود را با این افراد قطع کند، خود خسارت می‌بیند؛ زیرا جلوی رشد و تکاملی را که در سایۀ این ارتباطات می‌‏توانسته داشته باشد، گرفته است.

وفای‌به‌عهد، کمالی است که خداوند خود را به آن ستوده است «وَ مَنْ أَوْفی‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ» «توبه، ۱۱۱». کیست که بهتر از خدا به پیمانش وفا کند؟

وفای‌به‌عهد حتّی نسبت به مشرکین لازم است «فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلی‏ مُدَّتِهِمْ» «توبه، ۴». تا پایان مدّت قرارداد به پیمانی که با مشرکین بسته‌‏اید وفادار باشید.

همچنین در آیۀ ۲۵ سورۀ رعد پیمان‌‏شکنان لعنت شده‌‏اند.
عهد و پیمان چند نوع است؟

عهد دو گونه است:

عهد و پیمانی که مردم با یکدیگر می‌‏بندند و باید به آن وفادار باشند؛

عهد و پیمانی که خداوند برای رهبری یک جامعه، بر عهدۀ پیامبر یا امام قرار می‌‏دهد که این عهد مقام الهی است. «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» «بقره، ۱۲۴»

بخشی از پیمان‌‌های الهی که این آیه بر آن تأکید می‌کند، همان پیمان‌‏های فطری است که خداوند در نهاد همۀ افراد بشر قرار داده است.

چنان‌که حضرت علی علیه‌السّلام فلسفۀ نبوّت را شکوفا نمودن پیمان فطری می‌داند. «و واتر الیهم انبیائه لیستأدوهم میثاق فطرته» «نهج البلاغه، خطبه ۱»
عهد خداوند چیست؟

از جملۀ «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» استفاده می‌شود که رهبری آسمانی، عهد خداوند است.

و از روایات نیز استفاده می‌‏شود که نماز، عهد خداوند است.

هر گونه تعهّدی که انسان بین خود و خدا داشته باشد، عهد الهی است. قوانین عقلی، فکری و احکام الهی نیز مصداق عهد الهی می‌باشند.

علّامه مجلسی قدّس سرّه به‌دنبال آیۀ «وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ» یکصد و ده حدیث دربارۀ اهمیّت صلۀ رحم، بیان نموده و آنها را مورد بحث قرار داده است. «بحار، ج ۷۱، ص ۸۷» ما در اینجا برخی از نکات جالبی را که در آن روایات آمده، نقل می‌کنیم:

با بستگان خود دیدار داشته باشید، هر چند در حدّ نوشاندن آبی باشد.

صلۀ رحم، عمر را زیاد و فقر را دور می‌‏سازد.

با صلۀ رحم، رزق توسعه می‌‏یابد.

بهترین قدم‌‏ها، قدمی است که برای صلۀ رحم و دیدار اقوام برداشته می‏‌شود.

در اثر صلۀ رحم، به مقام مخصوصی در بهشت دست می‏‌یابید.

به سراغ بستگان بروید؛ گرچه آنها بی‌اعتنایی کنند.

صلۀ رحم کنید؛ هر چند فامیل از نیکان نباشد.

صلۀ رحم کنید؛ گرچه با سلام کردن باشد.

صلۀ رحم، مرگ و حساب روز قیامت را آسان می‌کند.

بویی از بهشت نصیب شخص قاطع رحم نمی‌شود.

صلۀ رحم باعث تزکیه عمل و رشد اموال می‌‏شود.

کمک مالی به فامیل، بیست و چهار برابرِ کمک‌به‌دیگران پاداش دارد.

صلۀ رحم کنید، گرچه یک سال راه بروید.

امام صادق علیه‌السّلام می‏‌فرماید: پدرم سفارش کرد، با افرادی که با فامیل خود رابطه ندارند، دوست مشو. «تفسیر راهنما و نورالثقلین»
پیام‏‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۷:

۱. پیمان‌‏شکنی، شیوۀ فاسقان است. «الْفاسِقِینَ. الَّذِینَ یَنْقُضُونَ» (فعل مضارع، رمز دوام است.)

۲. به پیمان فاسقان، اعتماد نکنید. کسی که پیمان خداوند را نقض می ‏کند، به عهد و پیمان دیگران وفادار نخواهد بود. «یَنْقُضُونَ، یَقْطَعُونَ»

۳. انسان در برابر خداوند مسئول است؛ چون با عقل و فطرت خود، با او عهد و میثاق بسته که به احکام دین عمل کند. «عَهْدَ اللَّهِ»

۴. اسلام با انزوا مخالف است. «أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ»

۵. عهدشکن، به تدریج مفسد می‏‌شود. «یَنْقُضُونَ، یُفْسِدُونَ»

۶. عهدشکن به خود ضربه می‌زند؛ نه خداوند. «أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۸:

«کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ » چگونه به خداوند کافر می‏‌شوید، درحالی‌که شما (اجسام بی‏روح و) مردگانی بودید که او شما را زنده کرد، سپس شما را می‏‌میراند و بار دیگر شما را زنده می‌کند، سپس به‌سوی او باز گردانده می‌شوید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۸:

بهترین راه خداشناسی، فکر در آفرینش خود و جهان است. حضرت ابراهیم علیه‌السّلام در مقام اثبات خداوند به دیگران فرمود: «رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَ یُمِیتُ» «بقره، ۲۵۸» پروردگار من کسی است که زنده می‌کند و می‌میراند.

تفکّر در پدیدۀ حیات و اندیشیدن در مسئلۀ مرگ، انسان را متوجّه می‌کند که اگر حیات از خود انسان بود، باید همیشگی باشد. چرا قبلًا نبود، بعداً پیدا شد و سپس گرفته می‏‌شود؟! خداوند می‌‏فرماید:

اکنون که دیدید چگونه موجود بی‌جان، جاندار می‌شود، پس بدانید که زنده شدن مجدّد شما در روز قیامت نیز همین‌طور است.

مسئلۀ حیات، حقیقتش مجهول، ولی آثارش در وجود انسان مشهود است. خالق این حیات نیز حقیقتش قابل درک نیست، ولی آثارش در هر چیز روشن است.
پیام‏‌ها ی سورۀ بقره - آیۀ ۲۸:

۱. سؤال از عقل و فطرت، یکی از شیوه‌‏های تبلیغ و ارشاد است. «کَیْفَ تَکْفُرُونَ»

۲. تفکّر در تحوّلات مرگ و حیات، بهترین دلیل بر اثبات وجود خداوند است، «کُنْتُمْ أَمْواتاً». خودشناسی مقدّمۀ خداشناسی است.

۳. در بینش الهی، هدف از حیات و مرگ، تکامل و بازگشت به منبع کمال است «ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ». مولوی در دفتر سوّم مثنوی می‌گوید:

از جمادی مُردم و نامی شدم ------ از نما مُردم ز حیوان سر زدم‏

مُردم از حیوانی و انسان شدم ------ پس چه ترسم کِی زمردن کم شدم‏

بار دیگر از ملک پرّان شوم ------ آنچه در وَهم ناید آن شوم‏
تفسیر صفحۀ ۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۹:

«هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوی‏ إِلَی السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیمٌ » اوست آن‌کس که آنچه در زمین است، همه را برای شما آفریده، سپس به آفرینش آسمان پرداخت و آنها را به صورت هفت آسمان، استوار نمود و او بر هر چیزی آگاه است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۹:

کلمۀ «سماء» در زبان عربی به‌معنی بالاست. گاهی به چند متری بالاتر از سطح زمین، مانند شاخه‌‏های درخت که در ارتفاع کمی قرار دارند.

گفته شده است: «وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ» «ابراهیم، ۲۴» و گاهی به ارتفاع ابرها که از آن باران می‏‌بارد. «وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً» «ق، ۹» و گاهی به جوّ اطراف زمین اطلاق شده است. «جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً» «انبیاء، ۳۲»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۹:

۱. کفر به خداوند بخشندۀ توانا و برطرف‌کننده نیازها، شگفت‌انگیز است. «کَیْفَ تَکْفُرُونَ هُوَ الَّذِی»

۲. هستی، برای بشر آفریده شده است. «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً»

۳. نظام هستی، هدف‌دار است و در آفرینش جهان، تدبیر و طرح حکیمانه مطرح بوده است. «خَلَقَ لَکُمْ»

۴. هیچ آفریده‏‌ای در طبیعت بیهوده نیست؛ هر چند ما راه استفاده از آن را ندانیم. «خَلَقَ لَکُمْ»

۵. اصل آن است که همه‌چیز برای انسان مباح است، مگر دلیل مخصوصی آن را رد کند. «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً»

۶. دنیا برای انسان است؛ نه انسان برای دنیا. «خَلَقَ لَکُمْ»

۷. انسان می‌‏تواند از نظر علمی، به جایی برسد که از تمام مواهب طبیعی بهره‌گیری کند و اسرار هستی را کشف و آن را تسخیر نماید. «لَکُمْ»

۸. بهره‌‏گیری از مواهب زمین، برای همه است. «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ»

۹. آسمان‌‏های هفت‌گانۀ جهان، دارای اعتدال و بدون کمترین اعوجاج و ناهماهنگی است. «فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ»

۱۰. آفرینش آسمان و زمین، همه بر اساس علم الهی است. «خَلَقَ لَکُمْ» «عَلِیمٌ»

۱۱. آفرینش زمین و آسمان‌‏های هفت‌گانه، دلیل توانایی خدا بر زنده‌کردن مردگان است که در آیۀ قبل آمده بود. «ثُمَّ یُحْیِیکُمْ» «هُوَ الَّذِی»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۷۶-۸۵.

منبع:

https://olgoirani.com/content/5

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۴۲تا ۴۵

لقد اءرسلنا إلى اءمم من قبلك فأخذناهم بالبأساء و الضراء لعلهم يتضرعون (۴۲)
فلو لا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا و لكن قست قلوبهم و زين لهم الشيطان ما كانوا يعملون (۴۳)
فلما نسوا ما ذكروا به فتحنا عليهم اءبواب كل شىء حتى إ ذا فرحوا بما اءوتوا اءخذناهم بغتة فإذا هم مبلسون (۴۴)
فقطع دابر القوم الذين ظلموا و الحمد لله رب العالمين (۴۵)

ترجمه :
۴۲ - ما به امتهائى كه پيش از تو بودند (پيامبرانى فرستاديم و هنگامى كه به مخالفت آنها برخاستند) آنها را به شدت و رنج و ناراحتى مواجه ساختيم شايد (بيدار شوند و در برابر حق ) تسليم گردند.
۴۳- چرا آنها هنگامى كه مجازات ما به آنان رسيد (خضوع نكردند و) تسليم نشدند، ولى دلهاى آنها قساوت پيدا كرد و شيطان هر كارى را كه مى كردند در نظرشان زينت داد.
۴۴ - هنگامى كه (اندرزها سودى نبخشيد و) آنچه به آنها يادآورى شده بود فراموش كردند درهاى همه چيز (از نعمتها) را به روى آنها گشوديم تا (كاملا) خوشحال شدند (و دل به آنها بستند) ناگهان آنها را گرفتيم (و سخت مجازات كرديم ) در اين هنگام همه مايوس ‍ شدند (و درهاى اميد به روى آنها بسته شد!)
۴۵ - و (به اين ترتيب ) دنباله (زندگى ) جمعيتى كه ستم كرده بودند قطع شد و ستايش مخصوص خداوند پروردگار جهانيان است.

تفسیر
سرانجام زندگى اندرزناپذيران
در اين آيات نيز گفتگو با گمراهان و مشركان ادامه مى يابد و قرآن از راه ديگر براى بيدار ساختن آنها موضوع را تعقيب مى كند يعنى دست آنها را گرفته و به قرون و زمانهاى گذشته مى برد و چگونگى حالات امتهاى گمراه و ستمگر و مشرك را شرح مى دهد كه چگونه تمام عوامل تربيت و بيدارى در مورد آنها به كار گرفته شد اما جمعى از آنها به هيچيك از اينها توجه نكردند و سرانجام چنان عاقبت شومى دامانشان را گرفت كه عبرتى براى آيندگان شدند. نخست ميگويد ما پيامبرانى به سوى امم پيشين فرستاديم و چون اعتنا نكردند آنها را به منظور بيدارى و تربيت با مشكلات و حوادث سخت : با فقر و خشكسالى و قحطى با بيمارى و درد و رنج و باساء و ضراء مواجه ساختيم شايد متوجه شوند و به سوى خدا باز گردند (و لقد ارسلنا الى امم من قبلك فاخذناهم بالباساء و الضراء لعلهم يتضرعون ).
در آيه بعد ميگويد چرا آنها از اين عوامل دردناك و بيدار كننده پند و
اندرز نگرفتند و بيدار نشدند و به سوى خدا باز نگشتند (فلو لا اذ جائهم باسنا تضرعوا).
در حقيقت علت عدم بيدارى آنها دو چيز بود نخست اينكه بر اثر زيادى گناه و لجاجت در شرك ، قلبهاى آنها تيره و سخت و روح آنها انعطاف ناپذير شده بود (و لكن قست قلوبهم ).
ديگر اينكه شيطان (با استفاده از روح هوا پرستى آنها) اعمالشان را در نظرشان زينت داده بود، و هر عمل زشتى را انجام مى دادند زيبا و هر كار خلافى را صواب مى پنداشتند (وزين لهم الشيطان ما كانوا يعملون ).
در آيه بعد اضافه مى كند هنگامى كه سختگيريها و گوشماليها در آنها مؤثر نيفتاد از راه لطف و محبت وارد شديم و به هنگامى كه درسهاى نخست را فراموش كردند درس دوم را براى آنها آغاز كرديم و درهاى انواع نعمتها را بر آنها گشوديم ، شايد بيدار شوند و به آفريننده و بخشنده آن نعمتها توجه كنند، و راه راست را باز يابند (فلما نسوا ما ذكروا به فتحنا عليهم ابواب كل شى ء).
ولى اين همه نعمت در واقع خاصيت دو جانبه داشت هم ابراز محبتى براى بيدارى بود و هم مقدمه اى براى عذاب دردناك در صورتى كه بيدار نشوند، زيرا ميدانيم هنگامى كه انسان در ناز و نعمت فرو رود، و ناگهان آنهمه نعمت از او گرفته شود سخت بر او دردناك خواهد بود، بخلاف اينكه تدريجا از او گرفته شود كه زياد در او مؤ ثر نخواهد گشت .
لذا مى گويد آنقدر به آنها نعمت داديم تا كاملا خوشحال شدند اما بيدار نشدند، لذا ناگاه آنها را گرفتيم و مجازات كرديم ، و تمام درهاى اميد به روى
آنها بسته شد (حتى اذا فرحوا بما اوتوا اخذناهم بغتة فاذا هم مبلسون ).
و به اين ترتيب جمعيت ستمكاران ريشه كن شدند و نسل ديگرى از آنها به پانخاست (فقطع دابر القوم الذين ظلموا).
دابر در اصل به معنى دنباله و آخر چيزى است .
و از آنجا كه خداوند در به كار گرفتن عوامل تربيت در مورد آنها هيچگونه كوتاهى نكرده در پايان آيه مى فرمايد: ستايش و حمد مخصوص خداوندى است كه پروردگار و مربى همه جهانيان است (و الحمد لله رب العالمين ).
نكته ها
در اينجا به چند نكته بايد توجه كرد:
۱ - گاهى تصور مى شود كه ميان اين آيات و آيات گذشته منافاتى وجود دارد، زيرا در آيات گذشته تصريح شده بود كه مشركان به هنگام هجوم مشكلات متوجه خدا ميشوند، و غير او را فراموش ميكنند ولى در اين آيات ميگويد حتى به هنگام هجوم مشكلات نيز بيدار نمى گردند.
توجه به يك نكته اين منافات ظاهرى را برطرف ميسازد و آن اينكه بيداريهاى موقت و زودگذر به هنگام بروز شدائد بيدارى محسوب نميگردند، زيرا به زودى به حالت نخستين باز مى گردد.
در آيات گذشته چون منظور بيان توحيد فطرى بود، براى اثبات آن همان بيداريها و توجه هاى زودگذر و فراموش كردن غير خدا ولو در لحظه حادثه كافى بود، اما در اين آيات سخن از هدايت يافتن و از بيراهه به راه برگشتن است ،
مسلما بيدارى زودگذر و موقت اثرى در آن ندارد.
گاهى تصور مى شود كه تفاوت ميان آن دو در اين است كه آيات گذشته مربوط به مشركان معاصر پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) است ، ولى آيات مورد بحث مربوط به اقوام پيشين است بنابراين با هم منافاتى ندارد.
ولى بسيار بعيد به نظر ميرسد كه مشركان لجوج معاصر پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بهتر از گمراهان پيشين باشند، بنابراين راه حل همان است كه در بالا گفتيم .

۲- در آيات فوق مى خوانيم هنگامى كه بروز شدائد اثر تربيتى نداشت ، خداوند درهاى نعمت را به روى چنين گناهكارانى مى گشايد، آيا اين كار به خاطر تشويق بعد از تنبيه است يا مقدمه اى است براى دردناك بودن مجازات ؟ يعنى به اصطلاح اين گونه نعمتها، نعمت استدراجى است كه تدريجا بنده متمرد را در ناز و نعمت و خوشحالى و سرور، و يك نوع غفلت فرو ميبرد، سپس يكباره همه چيز را از آنها مى گيرد.
پاره اى از قرائن در آيه وجود دارد كه احتمال دوم را تقويت ميكند، ولى مانعى ندارد كه هر دو منظور باشد، يعنى نخست تشويق براى بيدارى ، و اگر مؤثر نشد مقدمه اى است براى گرفتن نعمت و عذاب دردناك ، در حديثى از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) چنين نقل شده ، اذا رايت الله يعطى العبد من الدنيا على معاصيه ما يحب فانما هو استدراج ثم تلا رسول الله (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) فلما نسوا... هنگامى كه ببينى خداوند در برابر گناهان نعمت مى بخشد بدان كه مقدمه مجازات است سپس آيه فوق را تلاوت فرمود. (مجمع البيان و نور الثقلين ذيل آيه ).
در حديثى از على (عليه السلام ) چنين نقل شده كه فرمود: يا بن آدم اذا رايت ربك سبحانه يتابع عليك نعمه و انت تعصيه فاحذره (نهج البلاغه كلمه 5).
اى فرزند آدم هنگامى كه ببينى خداوند پى در پى نعمتها را به تو مى بخشد،
در حالى كه تو گناه ميكنى ، از مجازات او بترس ، كه اين مقدمه مجازات است .
در كتاب تلخيص الاقوال از امام حسن عسكرى (عليه السلام ) چنين نقل شده ، كه قنبر غلام امير مؤ منان را پيش حجاج آوردند حجاج پرسيد تو چكار براى على ابن ابى طالب (عليه السلام ) ميكردى ، گفت وسايل وضوى او را فراهم مى ساختم ! پرسيد هنگامى كه از وضو فارغ ميشد چه ميگفت ؟، گفت اين آيه را ميخواند، فلما نسوا ما ذكروا به فتحنا عليهم ابواب كل شى و تا آخر آيه را تلاوت كرد، حجاج گفت گمان ميكنم اين آيه را بر ما تطبيق مى كرد، قنبر با شجاعت گفت آرى (نورالثقلين جلد 1 - صفحه 18).
۳ - در اين آيات مى خوانيم كه منظور از بسيارى از حوادث رنج آور ايجاد حالت توجه و بيدارى است ، و اين يكى از فلسفه هاى آفات و بلاها است كه در بحث توحيد از آن سخن گفته ايم ، ولى شايان توجه اينكه اين موضوع را اولا با كلمه لعل (شايد) ذكر ميكند، بخاطر اينكه وجود بلاها به تنهائى كافى براى بيدارى نيست ، بلكه زمينه اى است براى دلهائى كه آمادگى دارند (در سابق نيز گفته ايم لعل در كلام خدا معمولا در مواردى استعمال مى شود، كه پاى شرايط ديگرى نيز در ميان باشد).
ديگر اينكه در اينجا كلمه تضرع بكار برده شده ، كه در اصل به معنى ورود شير به پستان و خضوع و تسليم آن در برابر دوشنده است ، سپس به معنى تسليم آميخته با تواضع و خضوع آمده است ! يعنى اين حوادث دردناك را بخاطر آن ايجاد مى كرديم ، كه آنها از مركب غرور و سركشى و خود خواهى فرود آيند، و در برابر حق تسليم شوند.
۴- جالب اينكه در پايان آيه ، خداوند جمله الحمد لله رب العالمين را مى گويد، و اين نشانه آن است كه قطع ريشه ظلم و فساد و نابود شدن نسلى
كه بتواند اين كار را ادامه دهد، بقدرى اهميت دارد كه جاى شكر و سپاس است .
در حديثى از فضيل بن عياض از امام صادق (عليه السلام ) مى خوانيم ، كه فرمود: من احب بقاء الظالمين فقد احب ان يعصى الله ، ان الله تبارك و تعالى حمد بنفسه بهلاك الظلمة فقال : فقطع دابر القوم الذين ظلموا و الحمد لله رب العالمين :
هر كس بقاى ستمگران را دوست دارد، مفهومش اين است كه دوست مى دارد معصيت خدا شود (موضوع ظلم به اندازهاى مهم است كه ) خداوند تبارك و تعالى در برابر نابود ساختن ظالمان خود را حمد و ستايش كرده است و فرموده دنباله قوم ستمگر بريده شد و سپاس مخصوص خداوند پروردگار جهانيان است .

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

از دنیا به اندازه نیاز برگیر و آن چنان در دنیا فرو نرو که به آخرتت زیان رسانَد و چنان هم رهایش نکن که سربار مردم گردی.

[#امام_کاظم علیه السلام]

قصص الأنبياء ح ۲۳۸

امام موسی کاظم (علیه السلام) :

واللّه‏ِ ما اُعطِىَ مُومِنُ قَطَّ خَیرَ الدُّنیا وَالآخِرَةِ، اِلاّ بِحُسنِ ظَنِّهِ بِاللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ وَ رَجائِهِ لَهُ وَ حُسنِ خُلقِهِ وَالکفِّ عَنِ اغتیاب المُؤمِنینَ.

به خدا قسم خیر دنیا و آخرت را به مؤمنى ندهند مگر به سبب حسن ظن و امیدوارى او به خدا و خوش اخلاقى اش و خوددارى از غیبت مؤمنان.

بحارالأنوار ، ج 6 ، ص 28

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=2320&nt=2&year=1369#6506

 حضرت آیت الله امام خامنه ای:

اخلاص او (امام خمینی (ره))، نقطه‏ی اساسی حیاتش بود. راه آن بزرگوار هم، فقط با اخلاص طی‏شدنی است. توده‏های مردم، بحمد اللّه این اخلاص را دارند و نشان داده‏اند. بزرگان و پیشروان و رهبران و علما و اندیشمندان و روشن‏فکران هم، هرجا که این اخلاص را به کار بگیرند و با اخلاص عمل کنند و برای خدا حرف بزنند و کار کنند، توفیق حتمی است. توفیق، به معنای تأثیر سخن در دلهاست. یعنی سخنی که صادقانه و برای خدا باشد، تأثیر خود را در دلهای مستعد می‏گذارد و خدا این تأثیر را به او می‏دهد. آن بزرگوار، این‏گونه بود.۱۳۶۹/۰۳/۱۶

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2320

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

دو نکته را از امام خمینی(ره) به یاد داشته باشید: اول، اخلاص که مایه و روح همه چیز است و دوم، هدف بزرگ وحدت اسلامی. البته امام بزرگوار ما این بذر را پاشیده و امریکا چه بخواهد و چه نخواهد، نهال اسلام و انقلاب اسلامی در حال رشد است. مرتجعان و وابستگان به امریکا، چه بخواهند و چه نخواهند، این حرکت رو به ادامه و استمرار است. از ناحیه‌ی دشمنان، ضربه‌یی به این حرکت وارد نخواهد شد؛ مگر این‌که خدای ناکرده خود مؤمنین، با سوء عمل و عدم پایبندی به وظایف، به خودشان ضربه بزنند؛ والّا راه، یک راه هموار و پیمودنی و هدف، بسیار روشن است و دشمن نخواهد توانست این راه را قطع کند ... ۱۳۶۹/۰۳/۱۶

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=2320&nt=2&year=1369#6506

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 امروز در دنیا، برای ساختن مسجد ضرار، پول خرج میشود. برای ساختن دستگاهها و ایجاد پایگاههایی به مقصود و منظور ضربه زدن به وحدت اسلامی و ایجاد درگیری و اختلاف بین فرق اسلامی، پول خرج میشود. اشخاصی مثل شیطان هستند که همان‌گونه که او به پروردگار عالم عرض کرد: «لاغوینّهم اجمعین» و وجود خود را وقف اغوا و اضلال بندگان خدا کرد، اینها هم وجود خود را برای ایجاد اختلاف، وقف کرده‌اند. متأسفانه در همه و یا اغلب کشورهای اسلامی، کسانی با تکیه به سیاستهای امریکا، همین کار را میکنند ... ۱۳۶۹/۰۳/۱۶

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها


https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2322

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

این شهادتها،
صداقت و حقانیت انقلاب و طرف‌دارانش را نشان می‌دهد ... ۱۳۶۹/۰۳/۲۹

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها

https://farsi.khamenei.ir/tag-content?id=1330

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

شهادت قلّه است، بایستی مسیر را در دامنه‌ی آن قلّه پیدا کنیم تا به قلّه برسیم/ این دامنه اخلاص، ایثار، صدق، معنویّت، مجاهدت، گذشت، توجّه به خدا، کار برای مردم، تلاش برای عدالت و تلاش برای استقرار حاکمیّت دین است/ شهر باید مزیّن شود به نام و یاد شهیدان؛ شوراهای شهر در شهرهای مختلف بدانند که با اسم چه کسانی این شهر مفتخر میشود. 1400/07/24

https://www.aviny.com/bozorgan/Ayatollah_Khamenei/jomalat_ghesar/Index.aspx

https://www.golzar.info/shahidyab/page/3/?search_type=shahid&firstname&lastname&birthday&birthplace&father&id_card&age&religion&marriage&job&unit_expedition&corp&education&gender&missing&martyrdom_date&martyrdom_country&martyrdom_place&mission&cat=-1&cemetry&c_section&c_row&c_number&submit

https://www.golzar.info/59447/%d8%b4%d9%87%db%8c%d8%af-%d8%b3%db%8c%d8%af%d9%85%d8%b5%d8%b7%d9%81%db%8c-%d9%85%d9%88%d8%b3%d9%88%db%8c-3/

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

استقلال و آزادى به بهترين وجه در كشور ما وجود دارد.

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

اگر این شهادتها نبود، اگر این فداکاری‌ها نبود، این نظام باقی نمیماند؛ این نهال نظام ، مورد تهاجم طوفانهای سخت بود. 1395/09/15

شهید مدافع حرم شهید سیدمصطفی موسوی

شـهادت : 1394/8/21 سوریه - حلب توسط تروریست های تکفیری

https://tabriz.navideshahed.com/fa/news/405535

بخشی از وصیتنامه پاسدار شهید سلمان رضائی

امروز حسین زمان تنهاست و امروز فرزند فاطمه در برابر سپاهیان وابرقدرتهای پست وبی یاور است امروز کربلای انقلابمان خون می خواهد و من میروم تا به یزید ویزیدیان زمان بفهمانم که شهادت بالاترین آرزوی ماست می روم شاید نینوائی را بیابم ودر عاشورای دوران ، هدیه ناقابلی در راه پیروزی حق بر باطل واسلام برکفر در پیشگاه مولایم مهدی ( عج) تقدیم نمایم ...

برخی موارد مرتبط:

https://tabriz.navideshahed.com/

https://tabriz.navideshahed.com/fa/list/10/225

https://shahrestanha.navideshahed.com/fa/list/66/564

شهدای امنیت

شهید "بهزاد براهویی مقدم" مقدم ۳۰ آبان ۱۴۰۱ در درگیری با تروریست‌های مسلح به درجه رفیع شهادت نائل گردید. این شهید والامقام بلوچ و از اهل سنت منطقه زابل بود.

برخی پیوندها و ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت محمد صلی اللع علیه و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

 

If there was no Battle of Karbala, we would be oblivious to Islam's principals today

A great and glorious soldier

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر قرآن کریم , خیر دنیا و آخرت , امروز , دنیا , ساختن , مسجد ضرار , پول , خرج , شهر , مزین , نام و یاد شهیدان , شهید سلمان رضائی , شهدای امنیت , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات۲۷تا۲۸

لو ترى إذ وقفوا على النار فقالوا ياليتنا نرد و لا نكذب بايات ربنا و نكون من المؤ منين (۲۷)
بل بدا لهم ما كانوا يخفون من قبل و لو ردوا لعادوا لما نهوا عنه و إنهم لكاذبون (۲۸)

ترجمه :
۲۷ - اگر (حال آنها را) ببينى هنگامى كه در برابر آتش ايستاده اند كه مى گويند اى كاش (بار ديگر به دنيا) باز مى گشتيم و آيات پروردگارمان را تكذيب نمى كرديم و از مؤ منان مى شديم .
۲۸ - (آنها در واقع پشيمان نيستند) بلكه اعمال و نياتى را كه قبلا پنهان مى كردند، در برابر آنها آشكار شده (و به وحشت فرو رفته اند) و اگر باز گردند به همان اعمالى كه نهى شده اند، باز مى گردند و آنها دروغ گويند.

تفسیر
بيدارى زودگذر و بى اثر!
در دو آيه گذشته به قسمتى از اعمال لجوجانه مشركان اشاره شده ، و در اين دو آيه صحنه اى از نتائج اعمال آنها مجسم گرديده است تا بدانند چه سرنوشت شومى در پيش دارند و بيدار شوند يا لا اقل وضع آنها عبرتى براى ديگران گردد!
نخست مى گويد: (اگر حال آنها را به هنگامى كه در روز رستاخيز در برابر آتش دوزخ قرار گرفته اند ببينى تصديق خواهى كرد كه به چه عاقبت دردناكى گرفتار شده اند) (و لو ترى اذ وقفوا على النار...)
آنها در آن حالت چنان منقلب مى شوند كه فرياد بر مى كشند اى كاش براى نجات از اين سرنوشت شوم ، و جبران كارهاى زشت گذشته بار ديگر به دنيا باز مى گشتيم ، و در آنجا آيات پروردگار خود را تكذيب نمى كرديم و در صف مؤ منان قرار مى گرفتيم (فقالوا ياليتنا نرد و لا نكذب بايات ربنا و نكون من المؤ منين ).
در آيه بعد اضافه مى كند كه اين آرزوى دروغينى بيش نيست ، بلكه به خاطر آن است كه در آن جهان (آنچه را از عقائد و نيات و اعمال شوم خويش مخفى مى داشتند همه براى آنها آشكار گرديده ) و موقتا بيدار شده اند (بل بدا لهم ما كانوا يخفون من قبل ).
ولى اين بيدارى ، بيدارى پايدار و پا بر جا نيست ، و به خاطر شرائط و اوضاع خاصى پديد آمده است ، و لذا (اگر به فرض محال بار ديگر به اين جهان برگردند به سراغ همان كارهائى مى روند كه از آن نهى شده بودند) (و لو ردوا لعادوا لما نهوا عنه ).
بنابراين (آنها در آرزو و ادعاى خويش صادق نيستند و دروغ مى گويند) (و انهم لكاذبون ).

نكته ها
در اينجا به چند نكته بايد توجه كرد:
۱ - نخست اينكه از ظاهر جمله بدالهم براى آنها آشكار شد چنين استفاده مى شود كه آنها يك سلسله از حقائق را نه تنها براى مردم بلكه خود نيز مخفى مى كردند كه در عرصه قيامت بر آنها آشكار مى شود، و اين جاى تعجب نيست كه انسان حقيقتى را حتى از خودش كتمان كند و بر وجدان و فطرت خويش سرپوش بگذارد، تا به آرامش كاذبى دست يابد.
مسئله فريب وجدان و مخفى كردن حقائق از خويش از مسائل قابل ملاحظه اى است كه در بحثهاى مربوط به فعاليت وجدان مورد دقت قرار گرفته است ، مثلا بسيارى از افراد هوسران را مى بينيم كه به زيان شديد اعمال هوس آلود خود متوجه شده اند اما براى اينكه با خيال راحت اعمال خويش را ادامه دهند سعى مى كنند به نوعى اين آگاهى را در خود مستور دارند.
ولى بسيارى از مفسران بدون توجه تعبير (لهم ) آيه را طورى تفسير كرده اند كه منطبق بر اعمالى مى شود كه از مردم مخفى مى داشتند. (دقت كنيد)
۲ - ممكن است گفته شود آرزو كردن چيزى نيست كه دروغ و راست در آن باشد، و به اصطلاح از قبيل انشاء است و در انشاء صدق و كذب وجود ندارد، ولى اين سخن درست نيست زيرا بسيارى از انشاءها يك مفهوم خبرى به همراه دارد كه صدق و كذب در آن راه مى يابد، مثلا گاه مى شود كسى مى گويد: آرزو مى كنم خداوند به من مال فراوانى دهد و به شما كمك كنم ، البته اين يك آرزو است ، ولى مفهوم آن اين است كه اگر خداوند چنين مالى به من بدهد من به تو كمك خواهم كرد و اين يك مفهوم خبرى است كه ممكن است دروغ بوده باشد و لذا طرف مقابل كه از بخل و تنگ نظرى او آگاه است مى گويد دروغ مى گوئى اگر هم به تو بدهد هرگز چنين نخواهى كرد (اين موضوع در بسيارى از جمله هاى انشائيه ديده مى شود).
۳- اينكه در آيه مى خوانيم اگر آنها به دنيا برگردند باز همان كارها را تكرار مى كنند به خاطر اين است كه بسيارى از مردم هنگامى كه با چشم خود نتائج اعمال خويش را ببينند، يعنى به مرحله شهود برسند، موقتا ناراحت و پشيمان شده و آرزو مى كنند كه بتوانند اعمال خويش را به نوعى جبران نمايند، اما اين ندامتها كه مربوط به همان حال شهود و مشاهده نتيجه عمل است ندامتهاى ناپايدارى مى باشد كه براى همه كس به هنگام روبرو شدن با مجازاتهاى عينى پيدا مى شود اما هنگامى كه مشاهدات عينى كنار رفت اين خاصيت نيز زائل مى شود، و وضع سابق تكرار مى گردد.
همانند بت پرستانى كه به هنگام گرفتار شدن در طوفانهاى سخت دريا و قرار گرفتن در آستانه مرگ و نابودى ، همه چيز را جز خدا فراموش مى كردند اما به محض اينكه طوفان فرو مى نشست و به ساحل امن و امان مى رسيدند همه چيز به جاى خود برمى گشت !
۴ - بايد توجه داشت كه حالات فوق مخصوص جمعى از بت پرستان است كه در آيات قبل به آنها اشاره شده است نه همه آنها، لذا پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مامور بود به سايرين پند و اندرز بدهد و آنها را بيدار و هدايت كند.

منبع کانال فضیلتها (ادامه مطلب ...):

https://t.me/fazylatha

انسان ۲۵۰ ساله | چهره حقیقی امام سجاد علیه‌السلام
حضرت آیت  الله امام خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی: «آن چهره‌ی مظلوم بیصدای سربه‌زیرِ منفعلی که از امام سجاد درست کردند به کلی برخلاف واقع است؛ چهره‌ی حقیقی امام سجاد علیه‌السّلام چهره‌ی یک مبارزِ قهرمانِ خستگیناپذیرِ آشتیناپذیرِ پیگیری است، که با تدبیر تمام، با دقت کامل راه‌ها را میشناسد و انتخاب میکند و به سمت هدف‌ها این راه‌ها را میپیماید، خودش خسته نمیشود و دشمن را خسته میکند.» ۱۳۶۵/۷/۴

میدان رزم امروز
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «جهاد تبیین را جدّی بگیرید، شبهه‌زدایی از ذهن مخاطبین را جدّی بگیرید. شبهه از جمله‌ی چیزهایی است که عرض کردیم مثل موریانه است؛ دشمن به این موریانه‌ها دل بسته.» ۱۴۰۱/۵/۵

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

معنویت‎گرایی

حداقل از دو قرن پیش، جریانی به نام جریان تمدن صنعتی در دنیا شروع شد. این کلمه، حاوی معانی بسیار زیادی از فرهنگ و معرفت و علم و اوج و حضیض و همه چیز است. جریانی با این نام و سمات و خصوصیات که حداقل از دو قرن پیش شروع شد - اگرچه مقدمات آن، از خیلی جلوتر در دنیا آغاز گردید - چند خصوصیت داشت: یکی گرایش به صنعت و علم، یکی گرایش به روشهای جدید در زندگی، و یکی - که از مهمترین آنهاست - گرایش به فلسفه‌هایی با قاعده و مبنای مادّی. یعنی در طول این دو قرن، بیشترین پرچمهای فکر و فلسفه که برافراشته شده، در جهت مقابلِ تفکر معنوی و دینی بوده است. فلسفه‌ی مارکسیسم، یکی از آنهاست که سروصدای بیشتری پیدا کرد. بقیه‌ی مکتبهای فلسفی،اجتماعی رایج و سربرداشته‌ی در قرن نوزدهم و بیستم، جهت و گرایش خالص و یا غالب مادّی و غیرمذهبی و ضد مذهبی دارند. این گرایش غیرمعنوی و ضد معنوی، مثل جریانی که از کم شروع میشود و لحظه‌به‌لحظه اوج میگیرد و فراگیری پیدا میکند، در زندگی و افکار و خانواده و ارتباطات درون اجتماعی مردم وارد شد.
در کنار این جریان فکری، سیاستها حرکتی را مستقلاً به سمت ضدیت با دین و معنویت شروع کردند. بعضی از این سیاستها، علیالظاهر به این فلسفه‌ها هم کاری نداشتند. البته کسانی هستند... که معتقدند اصلاً تفکرات مادّی - ولو چپ‌ترینش - مخلوق و محصول فکر سیاستمدارهاست، نه فلاسفه. میگویند: اصلاً همه‌ی این بساطها و جنجالها، یک کار سیاسی به معنای حقیقی بود؛ یک کار اقتصادی در جهت پیشرفت ثروتها و سرمایه‌ها و بساط سرمایه‌داری در دنیا بود که روزبه‌روز اوج میگرفت. علی اىّ‌ حال، سیاستها هم در جهت ضدیت با معنویت افتادند و روزبه‌روز این تضاد بیشتر شد.
البته هر نقطه‌یی که معنویت آن بیشتر بود، بیشتر مورد تهاجم قرار گرفت؛ مثل اسلام. تفکرات اسلامی در همه جای دنیا مورد تهاجم قرار گرفت. در شرق دنیای اسلام - یعنی هند - تا غرب دنیای اسلام - یعنی الجزایر - این تهاجم صورت گرفت. در الجزایر، فرانسویها وارد شدند و با اسلام مبارزه کردند. در هند هم انگلیسیها وارد شدند و با اسلام مبارزه کردند. با این‌که در صحنه‌ی استعمار، انگلیس و فرانسه، دو کشور رقیب بودند، امّا حریفها و طرفها و نقاط بمباردمانشان یکی بود. روزبه‌روز جریان مذهب و معنویت را در دنیا ضعیفتر کردند و زندگی انسانها را از اخلاق معنوی خالیتر نمودند. دنیای مسیحیت این‌طور بود و دنیای اسلام هم همین‌طور بود. ایمانها را در لابلای چرخ و پَر گردونه‌ی سنگین مادّیت، خُرد یا رقیق کردند. این، جریان زندگی دنیا در طول حداقل دو قرن است. این، چیز کمی نیست.
این سیر جریان مادّه، همین‌طور با جست و به شکل تند و خشن، حرکت به طرف اوج را شروع کرده و در طی دو قرن، روزبه‌روز فراگیرتر شده است. همراه با این اوج تفکر و سیاست و رفتار مادّی در زندگی انسانها، ثروت و علم و اختراع و پیشرفتهای نوبه‌نوی آن مراکزی که این سیاستها را دنبال میکردند هم روزبه‌روز بیشتر شده است. یعنی از لحاظ علمی، امریکای امروز با امریکای پنجاه سال پیش قابل مقایسه نیست. اروپا هم همین‌گونه است. اینها همان کسانی هستند که با پول و علم و اختراع و با استفاده از تواناییهای گوناگونشان، این جریان مادّیت را تقویت کردند.
وقتی که این جریان اوج‌گیرنده، به نقطه‌ی اوجِ غیرقابل تصوری رسید، قدم بعد جز این چیزی نبود که بنای دین و معنویت و اخلاق، بکلی از میان جوامع برچیده شود؛ حتّی دیگر هیچ خاطره‌یی هم نماند. این، حرف من نیست. یکی از کارهایی که در این نوشتارهای رایج ادبیات دنیا و در رمانهای علمی،تخیلی معمول است، پیش‌بینی دنیای آینده است. مثلاً پنجاه سال دیگر، دنیا به چه شکلی خواهد بود. آنچه نوشته‌اند، همه آن دنیایی را نشان میدهد که در آن، دیگر حتّی هیچ احساس معنوی نیست. من بعضی از این رمانها را خودم دیده‌ام و خوانده‌ام. آن دنیایی که تصویر میشود، قدم بعدِ دنیای قرن اتم و الکترونیک و کامپیوتر و پیشرفتهای شگفت‌انگیز فضایی است. قدم بعد چیست؟ بکلی تهی شدن عالم از تفکرات و یا - به قول آنها - اوهام معنوی و مذهبی است. اصلاً قدم بعد، جز این چیز دیگری تصور نمیشود.۱۳۶۹/۰۲/۲۲
بیانات در دیدار روحانیون و ائمه‌ی جمعه و جماعات استان مازندران‌

منبع (ادامه مطلب ...):

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , محرم | عاشورا , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر , سوره مبارکه انعام , چهره , حقیقی , امام سجاد علیه‌السلام , میدان رزم , امروز , مقاومت , ملت ایران , آزادی , عظمت اسلام , شهدای مدافع حرم , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 75 صفحه بعد


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 744
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 2885
:: باردید دیروز : 651
:: بازدید هفته : 3536
:: بازدید ماه : 4931
:: بازدید سال : 116611
:: بازدید کلی : 116611

RSS

Powered By
loxblog.Com